تخیلی برای دنیا

 تخیلی برای دنیا

***


از کودکی تخیلی داشتم که حالا دوباره می‌خواهم به آن بپردازم. 

تخیل من از اینجا شروع شد که رقابت بین آدم‌ها را مسخره و بی مورد می‌دیدم. مثلاً می‌دیدم که گروهی در آمریکا هواپیما می‌سازند و گروه دیگری دوباره مثلاً در روسیه یا چین از ابتدا هواپیما می‌سازند. 

برایم مسخره بود که چرا این همه وقت و انرژی مجدد صرف می‌شود برای رسیدن به همان هدف مشترک. 


حالا می‌خواهم کمی این را پر و بال بدهم. 

ببینید اگر انسانها به درجه ای از رشد برسند که اکثرشان هویت جهانی پیدا کنند این امکانپذیر است. 

علت اصلی رقابت ها هویت جداست. 

مثلاً هویت آمریکایی و چینی. این دو هویت جدا با هم رقابت و تقریباً جنگ دارند. در صورتیکه می‌شود یک چینی و یک آمریکایی هر دو متعلق به یک گروه باشند. 

گروه انسانهای روی زمین! 

در این حالت نه تنها جنگ و رقابت نمی‌کنند بلکه با هم همکاری می‌کنند برای زندگی بهتر. 

تفاوت های فرهنگی تبدیل به مزیت و گوناگونی می‌شود و باعث جدایی نمی‌شود. 


در این حالت هویت تک تک انسانها هویتی جهانی است. همه برای بهبود زندگی در زمین همکاری و کمک می‌کنند. 

شاید شبیه گلوبالیزاسیون یا کمونیزم به نظر برسد. 


بعد از سی چهل سال این ایده توسط سادگورو در یوگا دوباره برایم یادآوری شد و حالا می‌دانم که می‌توان به صورت فردی و با رفتن در مسیر یوگا به این درک رسید. 

این همان درکی است که سعدی هم به آن رسیده بود وقتی نوشت،

بنی آدم اعضای یک پیکرند. 



نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

دردِ خودپرستی

به خدا اعتقاد داری؟

ذهنِ بیش فعال

نقشۀ گنج

شکم، چشم، دل و ذهنِ سیر!

فیلم معنویِ Inside out

روزۀ واجبِ ذهن!

رزومۀ واقعی من

بچه دار بشویم یا نه؟

من هستم، پس خدا هست!