حال غریب!
حال غریب!
***
گاهی هم هست که نمیدانی چه کنی. گاهی حس هایی هست که نمیتوانی بفهمی چیستند. مثلاً نوعی حس گیجی، شاید خستگی، شاید بلاتکلیفی یا غیره.
گاهی با بعضی آدمها به این حس بر میخوری.
گاهی بعضی جاها.
این جور مواقع تلاش برای فهمیدن و کنترل شرایط را کنار بگذار.
بگذار هرحسی هست باشد.
نیازی به کنترل نیست. نیازی نیست دیگری را، یا حس خودت را کنترل کنی.
بگذار هرچه هست باشد!
فقط آگاه و هوشیار بمان!
تغییرات را ببین!
دقیق نگاه کن. دقیق حس کن. تحلیل نه. فقط دیدن.
گاهی این حس ها از محیط است گاهی از دیگری.
دقیق ببین.
ممکن است اتفاق جدیدی در حال افتادن باشد. چیزی که شبیه آنچه تا به حال میدانی نیست.
پس از هیچ شرایطی فرار نکن هر چقدر عجیب باشد.
هر لحظه حس جدیدی و حالت جدیدی به خود میگیرد. حواست به افکار باشد. به احساسات باشد.
نظرات