اگر خواستید بگو بیام
اگر خواستید بگو بیام
***
این پیغامی است که تقریباً هر روز میفرستم. این پیغام را امروز برای دو نفر فرستادم.
مشابه این پیغام هم این است. مثلاً «هر وقت خواستی تماس بگیر»
پیغام «اگر خواستی امروز بگو بیام» برای کسانی است که در یک شهر هستیم. و دومی برای کسانی که از نظر فیزیکی از هم دوریم.
وقتی این پیغام ها را میفرستم به اینکه طرف مقابل کیست فکر نمیکنم. اینکه چه گذشتهای با او داشتم اصلا مهم نیست. اصلاً این که او کیست، مهم نیست. حتی گاهی این پیغام را برای بیش از یک نفر میفرستم. بدون هیچگونه تغییر. ممکن است یک دوست جوان باشد. ممکن است یک زن باشد یا یک مرد. ممکن است بیست سال با هم سابقه داشته باشیم. ممکن است یک فامیل دور باشد. یا نزدیک. هیچ تفاوتی ندارد.
شاید این پیغامِ من به همۀ آدمها باشد.
شاید این پیغامِ من به همۀ موجودات دنیا باشد.
این پیغام، یعنی من حضور دارم.
من برای خدمت، حضور دارم.
نه زمانش را تعیین میکنم!
نه مکانش را تعیین میکنم!
نه نوع ارتباط را تعیین میکنم!
حتی برایش برنامهریزی هم نمیکنم!
این حضور داشتن برای من مصداق کاملِ عشق است.
مصداق کامل خدمت رسانی.
مصداق کامل بودن برای دنیا.
بودن برای دیگری.
برای این ارتباط، برنامهریزی نمیکنم!
تنها برنامۀ من این است که حضور و آگاهی داشته باشم.
چه با خودم چه با دیگران.
نوع کمک را هم تعیین نمیکنم! چون نمیدانم آن انسان به چه چیز نیاز دارد. مثلاً نمیدانم دوست دارد حرف بزند یا قدم بزند یا غذا بخورد یا هرچه!
اما یک چیز را خوب میدانم!
این که همۀ ما به آرامش و حضور و عشق نیاز داریم!
پس من برنامهریزی نمیکنم.
من حضور پیدا میکنم.
هر زمان و مکانی که آن طرف بگوید.
یا من به دیگری کمک میکنم یا دیگری به من!
و این دو با هم هیچ تفاوتی ندارد!
این مصداقِ عشقی ساده و کامل است.
بدون حضور نفس من!
بدون حضور ذهن و منیت من!
این یعنی خدمتگزاری!
بدون برنامه و چشم داشت و معامله!
حالا شاید طرف بفهمد شاید هم نفهمد!
شاید جواب مثبت بدهد یا منفی.
شاید اصلاً جواب ندهد!
هیچ تفاوتی ندارد!
این من هستم که حضور و عشق خودم را به دنیا و دیگری ارائه میکنم.
این خدمتِ من به دنیاست.
به همین سادگی!
با فرستادن یک پیغام برای دنیا!
حالا دوباره این پیغام را یک بار دیگر برای کل جهان اینجا میفرستم!
«هر وقت خواستی تماس بگیر»
«من هستم»
«من حضور دارم»
«من شبیه خدا حضور دارم»
«من نانوشتنی هستم»
نظرات