یافتن جوابِ کار
یافتن جوابِ کار
***
گاهی در زندگی دچار سوالهای بزرگ و کوچک میشویم.
تمام سوالات ساختۀ ذهن هستند و تمام جوابها در جایی فرای ذهن.
سوالها، گاهی کوچک هستند و گاهی بزرگ.
قبلاً در نانوشتنی جواب خیلی از سوال های بزرگ را نوشتهام اما خاصیت ذهن تکراری است و هر لحظه سوالی جدید ایجاد میکند. حالا با هم به جواب دادن به بعضی سوالهای ذهن بپردازیم.
سوال: بلیط سفر ایران را برای چه تاریخی بگیرم؟ نامۀ استعفای کاری را بفرستم یا نفرستم؟
این دو سوال کوچک باید ابتدا بزرگ شوند و در بعدی کلی تر پاسخ داده شوند و سپس پاسخ جزئی هم پیدا میشود.
سوال اول زیرمجموعه این است که کجا زندگی کنم و سوال دوم زیر مجموعه این که چه کار کنم. اینجا هم سوال دوم کلی تر و مهم تر است.
پس میپردازیم به سوال اصلی؛ «چه کار کنم؟»
قبلاً در موضوع کار تا حدودی به این سوال پاسخ دادهام. اما نیاز هست دوباره پاسخ بدهیم.
در جواب ابتدا بگویم که لازم نیست کاری بکنی. زندگی یک لحظۀ بزرگ و بی معنی است. خود زندگی کافی است. این جواب باعث میشود از شر هدف و آینده و اضطراب آن خلاص بشویم.
بعد که از شر اضطرابِ انجام دادن خلاص شدیم و در بودن مستقر شدیم جواب مشخص میشود.
این مکث در بودن باعث میشود از شر ترس آینده هم خلاص شویم و کم کم متصل به عشقِ لحظه زندگی را بسازیم.
میدانیم همه چیز در لحظه است. از جمله آگاهی و آرامش و عشق و خلاقیت و حتی جواب سوالها. پس تمام کارِ ما میشود مستقر شدن و هماهنگ شدن با لحظه.
اما این به معنیِ ماندن در بی عملی نیست. میتوان به لحظه معنی داد و میتوان به چیزی تعهد داد. اینطوری زندگی در لحظه جاری میشود.
هدف و مقصود هم میتواند جهانشمول باشد یعنی مثلاً گسترش آگاهی به کل جهان.
١- مثلاً داشتن آگاهی از لحظه در اکنون.
٢- عمل کردن همراه با آگاهی برای گسترش آگاهی در طول زندگی.
٣- و نهایتاً مردن در همین لحظۀ اکنون و آگاهی.
از نظر اکهارت این معلمی برای گسترش آگاهی در سه سطح میتواند تحقق بپذیرد.
١- سطح اول در سطح زندگی معمولی. کسی که زندگی و کار معمولی دارد ولی آن را با حضور و آگاهی انجام میدهد. او خود به خود آگاهی را گسترش میدهد.
٢- سطح دوم انجام شغلهای مرتبط به کمک رسانی به انسانها. مثلاً معلم یوگا یا مشاور یا درمان یا تراپی یا کوچینگ یا ماساژ یا طبیعت گردی یا غیره.
٣- سطح سوم هم میشود تبدیل شدن به معلم رسمی آگاهی. کاری شبیه کار اکهارت یا سادگورو.
سطح سوم پیچیدگی های خودش را دارد و بهتر است فعلاً از سطح دو شروع کنم. احتمالا بعد از مدتی به سطح سه خواهم رفت و شغل دائمی من معلمی خواهد بود. درست شبیه سادگورو یا اکهارت.
شغل های سطح دوم برای من عبارتند از؛
- مشاور معنوی املاک، کمک به انسانها برای رهایی از اضطراب مالی و تصمیم گیری های مهم،
- معلم یوگا و معنویت،
- برگزار کنندۀ ایونت های مراقبه و رقص معنوی و ریتریت های آرامش بخش،
- نویسندۀ کتاب نانوشتنی،
- مشاور و کوچ فردی یا سازمانی،
- لیدر تورها و سفرهای طبیعت گردی،
- آشنا کردن کودکان و والدین با طبیعت،
- گستراننده زبان فارسی و ادبیات عرفانی ایرانی و هنر و موسیقی عرفانی ایران فرهنگی
- بیزینس تغذیۀ روح از خاک و ارتباط انسان با طبیعت از طریق غذا
موضوع دیگر اینکه کار نباید برای بقا باشد. این حالت در اکثر اقتصاد ها وجود دارد. یعنی حالتی که انسانها فقط برای گذران زندگی و به قولی نان شب کار میکنند. این حالت یعنی حالت بقاء دیگر موضوعیت ندارد. انسان حیوان نیست که فقط برای بقاء زندگی کند.
مسابقه برای بقا یا همان رت ریس rat race مختص همان موش هاست و نه برای انسان. مخصوصاً با پیشرفت تکنولوژی میتوان به راحتی برای تمام انسانها غذا تهیه کرد و کار نباید برای غذا باشد بلکه باید کار خلاقانه و برای ساخت جهانی بهتر باشد.
مسابقه ای که در اقتصاد های پیشرفته برپا شده و انسانها را در چرخه ای باطل فقط برای گذران عمر انداخته از نظر من بیهوده است.
متاسفانه در اکثر موارد این مسابقه ی بی معنی برای بقاء تا آخر عمر ادامه پیدا میکند.
نظرات