نوشتن به مثابۀ حرف زدن
نوشتن به مثابۀ حرف زدن
***
نوشتن تقریبا کار هر روزۀ من شده.
این نوشتن ها چند کاربرد دارد.
اول برنامه ریزی ذهنی است. یعنی در حین نوشتن ذهنم آرام میشود و کمی مرتب.
دوم حس ها و افکارم در جایی ثبت میشود.
سوم شاید کسانی که هم مسیر من هستند روزی اینها را بخوانند یا در طی مسیر کمکشان کند.
این نوشته ها درست مثل حرف زدن است برای من. برای همین هم هست که عامیانه و ساده مینویسم. دنبال تکنیک های نویسندگی نمیروم و خیلی به دنبال فالوئر و کلیک زیاد نیستم.
اگر کسی باشد، با او حرف میزنم و اگر نباشد با خودم. این حرفهای درونی ام گاهی اینجا نوشته میشود. به همین سادگی.
درصد کمی از احساساتم در این کلمات گیر می افتند.
گاهی احساسات شدید دارم و گاهی هم معمولی هستم.
به هر حال همانقدر که میتوان احساسات را در کلمات توضیح داد اینجا میتوانید احساسات من را پیدا کنید.
این که اینها را پخش میکنم نوعی حس نترسیدن از قضاوت جمعی و نوعی باز بودن به روی دنیا در خودش دارد.
اینجا مرزهای ترس اجتماعی خودم را هر روز جلو تر میبرم.
گاهی از تابوهای اجتماعی مینویسم. مثلا از سکس و جنیست و خود ارضایی و روابط و غیره که معمولا سانسور میشود اینجا مینویسم.
کل ماجرا در واقع داستان های ذهنی من است. نام این مجموعه اول «پنجره ای به ذهن من» بود.
بعدها که وجودی نانوشتنی را کشف کردم و دیدم این وجود، تنها موضوعِ اصلی است و تنها داستانِ اصلی است اسم این مجموعه به «نانوشتنی» تغییر پیدا کرد.
گاهی هنگام نوشتن خشم دارم و گاهی در حال اشک ریختن هستم.
معمولا موضوع را از قبل تعیین نمیکنم. موضوع با زندگی هر روزۀ من، خود به خود تعیین میشود. مثلا کسی را میبینم یا جایی میروم یا مسافرتی میروم یا تغییر درونی ای پیدا میکنم.
روایت تمام این اتفاقات را مینویسم.
گاهی شبیه اثر هنری یا شعر میشود. گاهی هم شبیه درددل. گاهی شبیه نوشته های فلسفی میشود. گاهی هم شبیه نوشته های عرفانی.
موضوعات این مجموعۀ نانوشتنی هم بسته به شرایط روز تعیین میشود مثلا موضوع گاهی اقتصاد میشود و زمانی ازدواج.
خلاصه اگر کسی این نوشته ها را نسبتا جالب بداند احتمالا حرف هایی برای گفتن با هم داریم. اگر هم کسی این ها را چرند و پرند بداند احتمالا در دنیای واقعی هم حرف زیادی برای گفتن نداریم. شاید فقط بتوانیم با هم جوک بگوییم و بخندیم.
خیلی ها با این نوشته ها همذات پنداری میکنند و خیلی ها هم مثل خود من، خیلی حال و حوصلۀ خواندن ندارند.
اینجا اینترفیس ذهن من با دنیاست. شناخت خودم را از دنیا و خودم تا آنجایی که کلمات اجازه میدهند مینویسم. موضوعات داغ و عمومی مثل عشق یا مسوولیت یا عدالت یا خدا را اینجا بدون سانسور میگویم.
بعضی ها عصبانی میشوند و فحاشی میکنند و بعضی هم آرام میشوند و تشکر میکنند.
اینها سرگذشت زندگی من است.
ممنون که در این مسیر با من همراه بودید.
نظرات