بقاء و معنویت -٢

زمان خواندن 1 دقیقه ***

بقاء و معنویت-٢

***


یک چیزی هست به نام بقاء، بقاء یعنی غم نان، بقاء یعنی غذا، بقاء یعنی درآمد و یا پول. 

اگر در بقاء باشی حرف زدن از معنویت بیهوده و پوچ است.  حالت بقاء یعنی حالت کمبود. یعنی احساس ترس. 

ترس از گرسنگی. ترس از آینده. 


در این حالت حرف زدن از مراقبه یا معنویت یا عشق یا هرچیزی فرای ماده بیهوده است. 


خدای یک کسی که در بقاء است غذاست. 

خدای یک انسان مدرن که درگیر بقاست، پول است. 


او فقط خدای خودش را می‌بیند. بنابراین او فقط پول را می‌بیند. 

تصور کنید که شما پنج روز است غذا نخورده اید. اگر کسی با شما از عشق و معنویت و یگانگی و مراقبه صحبت کند احتمالاً توسط شما خورده می‌شود! 

این یک واقعیت است. 

انسان وقتی در بقاء باشد تفاوتی با مابقی موجودات زمین ندارد. 

کسی که در بقاء است فقط به بقا فکر می‌کند. 


وقتی گرسنه باشی غذا برایت خداست. هرکسی غذا به تو بدهد هم خداست. 

تو به هر دو کرنش می‌کنی. 

این حالت، وضعیت ترس و نیاز است. 

انسان مدرن عموماً در بقا زندگی می‌کند. 

برای هر حرف معنوی ابتدا باید مسألۀ بقا را حل کرد. 

حتی وقتی بقاء فیزیکی تامین باشد ذهن در میان می‌آید. 

ذهن هیچگاه سیر نمی‌شود. 

بدن با یک وعده سیر می‌شود. می‌توان به راحتی بقای تمام انسانها را تامین کرد. 

اما با وجود حرص و آز ذهنی، حتی ده تا کره زمین هم کافی نیست. 

و بیشتر آدم‌ها درگیر بقای ذهنی هستند. 

برای همین است که تقریباً تمام گفتگوها حول اقتصاد و پول و کار است. این یعنی بقاء. 


مسأله بقا در بعد فیزیکی، یک باید است. 

بعد از آن می‌توان روی مسألۀ بقا در بعد ذهنی کار کرد. 

احساس فراوانی و احساس سیری و احساس اطمینان و احساس امنیت. 

اینها اول باید درست شود. 







نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

خبر انتقال به سایت جدید

تخیلی برای دنیا

هم هویت شدگی باذهن

خواب ذهن و بیداری معنوی

جرقۀ خشم و شهوت

مهمترین روز و مهمترین کار

ترس از تنهایی و مرگ

درد زایمان و تماس همزمان

در جستجوی سلامتی - مراسم غذا

به خدا اعتقاد داری؟