شامل شوندگی
شامل شوندگی
***
جایی هست که اسمش را گذاشته ام شامل شوندگی.
به انگلیسی میشود Inclusiveness.
شامل شوندگی مقام خداوند است.
شامل شوندگی بالاترین حد بودن است.
شامل شوندگی تا بینهایت میرود.
شامل شوندگی، هدف و غایت و مقصود ماست.
بزرگ شدن، مساوی است با شامل شوندگی.
کودکی که عروسک خودش را بقل میکند میخواهد او را شامل شود.
جوانی که هم آغوشی میکند میخواهد همسرش را شامل شود.
تاجری که مالک اشیاء میشود میخواهد اشیاء را شامل شود.
و یک یوگی در نهایت عشق، به شامل شوندگی میرسد.
بودا شامل شد.
عیسی شامل شد.
مولانا تمام هفتاد و دو ملت را شامل شد.
حافظ تمام ظرافت های عشق را شامل شد.
تنها راه بزرگ شدن، شامل شدن است.
برای شامل شدن باید بزرگ بشوی.
برای بزرگ شدن باید مرزهای خودت را گسترش بدهی.
مرزهایت را باید کمرنگ کنی.
به عبارتی، باید نفس خودت را کمرنگ کنی.
به عبارتی، باید نفس خودت را بکشی.
به عبارتی، باید نی بشوی.
اول از ترجیحات شروع کن. دورشان بیانداز.
بعد از چیزهایی که دوستشان نداری. بپذیرشان.
بعد از آدمها شروع کن.
با کسی مخالفت نکن. مثل عیسی باش. حتی با به صلیب کشندگانش مرزی نداشت!
این اوج شامل شوندگی است.
عیسی با به صلیب کشندگانش همدردی کرد.
دردِ ندانستن آنها را با خود حمل کرد.
عیسی گفت:
ببخششان، آنها نمیدانند چه میکنند!
دشمنانت را هم شامل باش.
دوستانت را شامل باش.
این، اوج بودن است. بدون مرز. بدون ترجیح.
هیچ قیدی نپذیر.
عضو هیچ گروهی نباش.
هیچ شدن مساوی است با شامل شوندگی.
خداوند دیده نمیشود چون هیچ نماست. اما هیچی که همه چیز است.
ذهن درکش نمیکند.
ذهن شامل شونده نیست.
ذهن جداکننده است، پس خدا را نمیفهمد.
ذهن همان شیطان است.
توهمی از بودن.
اما خدا، بودن واقعی است.
شیطان خدا را نمیفهمد.
اما خدا شیطان را هم شامل میشود.
خدا شامل شوندۀ بینهایت است.
خدا من را و تو را هم شامل میشود.
شامل شوندگی، تو را به خدا بودن نزدیک میکند.
نظرات