تناقضات بزرگ معنوی - ۱

زمان خواندن 3 دقیقه ***

 تناقضات بزرگ معنوی

***


یک بار دوستی نقل می‌کرد که فلانی که دانشجوی روانشناسی است گفته علایم تو شبیه اسکیزوفرنی است. جواب من به او این بود که قطعا اینطور است. اسکیزوفرنی یا دوشخصیتی، در تمام آدم‌ها هست. تمام آدم‌هایی که به مسیرهای معنوی یا عرفانی یا مذهبی روی می‌آورند چنین اند. از یک طرف بعد حیوانی خودشان را می‌بینند و از یک طرف بعد ماورایی. این خودش بزرگترین اسکیزوفرنی است. 

ما همه پا در زمین داریم یعنی حیوانیم. درست مثل حیوانات متولد می‌شویم و غذا می‌خوریم و جفتگیری می‌کنیم و می‌میریم. 

از طرف دیگر سر در آسمان داریم که می‌خواهیم شبیه خدایی بشویم که بزرگ و نامیرا و نامحدود است. 


اگر حدس زده باشید زیاد حالم خوب نیست. دچار شک به مسیر شده‌ام. 

بین زمین و آسمان گیر کردم. 

کم کم این نوشته را تکمیل خواهم کرد. 


این دوگانگی ها در تجربیات حافظ هست و گاهی هم در تجربیات مولانا. حتی در زندگی سادگورو. 

مثلاً سادگورو در جایی می‌گوید که زندگی خودش را وقف مردم کرده و در جایی می‌گوید دنیا برایش مهم نیست و فقط کافیست چشم‌هایش را ببندد و برود به دنیای خودش (اشاره به موت اختیاری)


در زندگی اکهارت هم می‌توان چیزهایی شبیه این پیدا کرد. اکهارت اکثرا از سکوت و سکون و مراقبه و اینها می‌گوید ولی در جایی دوره‌های تجلی و رسیدن به اهداف برگزار می‌کند. دو فضای کاملاً متناقض! 


ببینید این تناقض در جاهای بزرگتری هم دیده می‌شود. تناقض بین دنیا و خدا. خدایی که همه جا هست ولی دیده نمی‌شود. 

یا مثلاً برای رسیدن به خدا باید نابود شد. حالا جایی این نابودی با مرگ بدن است و جایی با مرگ شخصیت و ایگو. در هر صورت رسیدن به آن خدا همراه با نابودی خود است. 


مادیات و دنیا و ثروت و جایگاه و پول در جایی مقابل معنویات قرار می‌گیرد. فقط معدودی هستند که از مسیر معنوی به جایگاه مادی می‌رسند و صدایشان را خیل عظیمی از کسانی که به آن جایگاه مادی نرسیده‌اند شنیده می‌شود. 

اکثر کسانی که از معنویات سخن می‌گویند فقیر و ناشناس باقی می‌مانند. چون اکثراً فقیر و ناموفق هستند اگر کسی بتواند خودش را ثروتمند و معنوی نشان بدهد طرفداران زیادی پیدا می‌کند. اینها بین دو چیز متناقض مثل مادیات و معنویات پیوندی در ظاهر ایجاد می‌کنند و بالطبع طرفداران زیادی پیدا می‌کنند. 

مثالهای زیادی دارد مثل اوشو یا حتی خود اکهارت یا مثلاً سهیل سنگرزاده یا حتی حسین عربزاده. ببینید در بین خیل عظیمی از ایرانیان همین که کسی در آمریکا زندگی کند موفقیت حساب میشود. 

حتی دیکتاتوری مذهبی یک چنین ترکیبی است که برای توده‌ها جذاب است. دیکتاتور مذهبی کسی است که هم دنیا را دارد هم آخرت را. پس توده ی فقرای مذهبی به دنبال او می‌روند که هم دنیا را بدست بیاورند هم آخرت را. 


یکی از دلایلی که من فقط به نوشتن از معنویت بسنده می‌کنم درک همین تناقضات است. 

تناقضاتی که واقعاً غیر قابل جمع هستند. 

کسانی که کارهای معنوی انجام می‌دهند چه پیامبران و چه آدمهای اینفلوئنسر معمولی در این تناقضات قرار می‌گیرند. 

مثلاً می‌گویند ثروت ارزش ندارد ولی تو برای نشستن در چند ردیف نزدیکتر باید چند هزار دلار بدهی. یا خودشان بیشتر با ثروتمندان نشست و برخاست می‌کنند. 


در نوشته‌هایی قبلاً سعی کرده ام که بین این دو بعد آشتی بدهم مثلاً نوشته ی تقدس ماده در معنویت. یا نوشته ی اکولوژی در برابر اکونومی. 

حالا با هم دوباره آنها را مرور کنیم. 

شاید این تناقض ذهنی برطرف شد. 

شاید حال من هم بهتر شد! 


https://www.unwritable.net/2023/08/blog-post_9.html


https://www.unwritable.net/2023/12/blog-post_17.html


https://www.unwritable.net/2023/08/blog-post.html






نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

تخیلی برای دنیا

خبر انتقال به سایت جدید

رزومۀ واقعی من

هم هویت شدگی باذهن

ترس از تنهایی و مرگ

خواب ذهن و بیداری معنوی

براچی میری اینستاگرام؟

جرقۀ خشم و شهوت

به خدا اعتقاد داری؟

مهمترین روز و مهمترین کار