جَنگِ روایت ها

زمان خواندن 1 دقیقه ***

 جَنگِ روایت ها

***


زندگی در بعد روانی و ذهنی جنگ روایت هاست. هر کسی در هر روز نیاز به روایتی دارد. بدون روایت ها زندگی تقریبا غیرممکن میشود. 

البته بعدی از زندگی که قدیم ها اسمش را گذاشته بودم بازی کربن و هیدورژن کار خودش را میکند. اما مابرای همان هم روایتی میسازیم. 

بازی کربن و هیدروژن است که ما را متولد میکند و میمیراند. این وسط روایت هایی میسازیم ومیرویم. 

برخی روایت ها تکثیر و تکرار میشوند مثل روایتهای ادیان. یا روایت های ایسم ها. بعضی روایتها اما به نظر میرسد که قرار نیست از بین بروند. 

مثل روایت عشق. 

روایت عشقی که مولاناها و حافظ ها و اکهارت ها و اوشوها و سادگورو ها از آن گفته اند. 

روایت کربن و هیدروژن روایت ماده است. روایت بازار است و سهام و درصد سود و چگونگی گسترش قلمرو. 

این روایت در قلمرو حیوان ها و گیاهان و خیل عظیمی از آدمها جاری است. 

تقریبا اکثر آدمها هم در همین روایت می آیند و می روند. 

می آیند و غدا میخورند و قلمروشان را گسترش میدهند و ارثی میگذارند و میروند. شبیه آنچه فرعون ها کردند و چنگیز مغول. گروهی خانه و زمینی گیرشان می آید و چند فرزند و همسر. گروهی هم قلمرویی بزرگتر یا کوچکتر. 


اما فقط بعضی ها از ماده میجهند به بعدی بالاتر. 

آنها میشوند شبیه مولانا یا شمس. آنها روایت را از بعدی بالاتر به بعد مادی می آورند. آنها پیامبرانند. 

آنها از جسم گریخته اند. آنها از چرخش زمین گریخته اند.

آنها از بند تن رها میشوند. 


آنها هم روایتی را میگویند. 

روایتی از خدا شاید. 

روایتی از هوش برتر.

روایتی از چیزی فرای ذهن. 

چیزی فرای بدن. 

روایت آن چیزی که در وهم ناید. 

روایت آن نادیدنی.

روایت آن نانوشتنی.

نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

تخیلی برای دنیا

خبر انتقال به سایت جدید

رزومۀ واقعی من

هم هویت شدگی باذهن

ترس از تنهایی و مرگ

خواب ذهن و بیداری معنوی

براچی میری اینستاگرام؟

جرقۀ خشم و شهوت

به خدا اعتقاد داری؟

مهمترین روز و مهمترین کار