تناقضات بزرگ معنوی - ٢
تناقضات بزرگ معنوی - ٢
***
مسیر درونی و معنوی مسیر آسانی نیست. چالش ها و بالا و پایین های زیادی دارد.
یکی از چالشها احساس جدا شدن و طرد شدن از عموم جامعه است.
در مسیر معنوی برنامههای ذهنی پذیرفته شده ی جامعه برای تو کمرنگ میشوند و تو ناخودآگاه از جامعه طرد میشوی و احساس تنهایی میکنی.
نمونههای زیادی هم بوده. مثلاً حافظ را تکفیر میکردند حلاج را بر دار میکردند و خیلی نمونههای دیگر.
اینها فقط همرنگ جماعت نبودند و وارد مسیر معنوی شخصی خودشان شده بودند.
چالش دوم که شخصی است چالش شک و تردید است. زمانهایی میشود که تو به مسیر خودت و تمام معلمان معنوی شک میکنی.
راستش را بخواهید انگار زمانهایی دنیا بر ما چیره میشود. مادیات بر معنویات غلبه میکند.
وقتی از مبدأ درونی یا خدا یا معنویات دور بشوی ناچار باز میگردی به مناسبات دنیای مادی.
با خودت میگویی فقط همین ماده هست و پول و رقابت و مقایسه و دنیا. و در این رقابت معمولاً همه بازنده هستند.
تناقض دیگر بر روی تعلیمات معنوی است. ذهن در تعلیمات معنوی تناقض پیدا میکند. مثلاً در یوگا و مراقبه گفته میشود که به ذهن نگاه کن ولی به آن توجه نکن.
اما در خود تعلیمات، از ذهن استفاده میشود. بالاخره آدم میماند با ذهن چه کند.
اهمیت ندادن به افکار و احساسات یعنی خودکشی هر لحظه.
یعنی خودت با دست خودت خودکشی ذهنی بکنی.
یعنی خودت با دست خودت، تمایلات خودت را از بین ببری.
یعنی مثل مرده ها هیچ چیز نخواهی.
هیچ تمایل مثبت یا منفی ای نداشته باشی.
و بدترین حس در مسیر معنوی وقتی است که حس کنی مسیر را اشتباه رفتی. اگر چه این هم فقط یک حس است ولی به هرحال وقتی سراغت بیاید حسابی سنگینی میکند. وقتی فکر میکنی برگشتی سر نقطۀ اول. یعنی فکر کنی رشد نکردی و فقط چرخیدی دور خودت!
بزرگترین درس در مسیر مراقبه و ویپاسانا اما گذرا بودن همه چیز است.
این حس ها هم میگذرد.
و روزی میرسد که دوباره به حس اطمینان خاطر میرسی.
پس حس ها را نگاه کن!
این حس ها هم روزی میگذرد!
نظرات