اجتناب ناپذیریِ ذهن و مراقبه
اجتناب ناپذیریِ ذهن و مراقبه
***
این بدیهی است که ما در بدن هستیم. بدن نیستیم ولی در بدن هستیم.
ذهن هم همینطور است. ما به ناچار درگیر ذهن هم هستیم. همانطوری که درگیر بدن هستیم.
همانطوری که بدنمان را نباید بکُشیم، ذهن را هم نمیتوانیم بکُشیم.
ذهن در خواب های سبک ما هست و در بیداری ما هم معمولاً همواره هست.
ذهن ما مدام در حال کار و تولید افکار است. ماشینی سریع که با سرعت برق فکر و قضاوت و ایده تولید میکند. ماشینی که ترمز ندارد.
اگر به ذهن بگویی فکر نکن بیشتر فکر میکند!
اگر به ذهن بگویی به فیل صورتی فکر نکن، دقیقاً به فیل صورتی فکر میکند.
پس ذهن ماشینی بسیار سریع و حساس است.
کارکردن با این ماشین فوقالعاده سریع و حساس نیاز به حساسیت و دقت بسیار بیشتری دارد.
این حساسیت و دقت، فقط در مراقبه دست یافتنی است.
یعنی مراقبه تمرین مشاهدۀ ذهن است.
شاید کسی با الکل و دارو این ماشین ذهن را کند کنَد یا با پرت کردن حواس به کاری یا اسکرول کردن یا دیدن تلویزیون و غیره، برای مدتی ذهن را به بیرون معطوف کند اما بلافاصله بعد از پایان آن موضوعِ بیرونی، دوباره ماشین ذهن با سرعت بیشتری به حرکت میافتد و بدون کنترل شروع به تولید افکار گاهاً ناخوشایند میکند.
پس ذهن اجتناب ناپذیر است. اگر مراقبه نکنی از ریل خارج میشود.
درست مثل بدن که اگر به آن رسیدگی نکنی یا غذای بد به آن بخورانی، بیمار و رنجور میشود.
ذهن صدها بار از بدن هم حساس تر و پیچیده تر است.
در مراقبه، تو از ذهن جدا میشوی تا بتوانی ذهن را مدیریت کنی.
اکثر آدمها معمولاً از ذهن نمیتوانند جدا شوند و بنابراین توسط جریان ذهن مسخ میشوند.
مثلاً ذهنی متعصب میتواند یک سرباز متعصب بسازد که ماشین قتل و کشتار میشود. حال چه سرباز داعشی باشد چه سرباز آمریکایی.
نوشتن برای من و خواندن برای تو، نوعی برنامهریزی ذهن است.
امیدوارم در این نوشته، توانسته باشم مقداری توجه شما را به خود ذهن معطوف کرده باشم.
نظرات