تنوع طلبیِ معنوی

زمان خواندن 3 دقیقه ***

 تنوع طلبیِ معنوی

***


حقیقت یکی است و در درون توست. 

اما جایی در مسیر معنوی، تو دچار تنوع طلبی می‌شوی. 

از این استاد به آن استاد. از این گورو به آن گورو. 

این داستان تجربۀ من است. 

سالها پیش اوشو را پیدا کردم. مدتی به من کمک کرد تا از بعضی بندهای ذهنی رها شوم. بعد از یک جهش ولی دوباره به زندگی عادی برگشتم. 


سالها گذشت، کار و ازدواج و مهاجرت حسابی حواسم را پرت کرده بود. دوباره اکهارت را پیدا کردم. مقداری درک کردم. دو کتاب قدرت حال و زمین جدید را تا حدودی فهمیدم. بسیار آرام شدم. یک جهش معنوی دیگر شاید. و دوباره با آن نیرو به جامعه و کار و زندگی معمولی برگشتم. 


سالها گذشت، مشغول بچه دار شدن و پول در آوردن شدم.  درست وقتی که آنچه جمع کرده بودم لرزان و ناپایدار یافتم دوباره با یک شوک از دست دادن خانواده و فرزند بازگشتم به درون. این بار با مراقبه های خانم شیده و نهایتاً بودا و جناب گوئنکا و ویپاسانا آشنا شدم. تمرینات بودا هم من را به درون راهنمایی کردند. ماهها گذشت و هر روز مراقبه می‌کردم. 


بعد از چند ماهی ناگهان با سادگورو آشنا شدم. چندین ماه محو آموزه‌های او بودم و کلاسهای یوگای سادگورو را شرکت کردم. سفری به مراکز یوگای هند و آمریکا داشتم. وارد گروهها و کامیونیتی سادگورو شدم. چند سالی است که تقریباً هر روز یوگا و مراقبه می‌کنم. 


در این مسیر به تدریج با آدم‌های دیگری آشنا شدم. هر روز که می‌گذشت رشد می‌کردم. آدمها دو روابط قدیمی از من دور می‌شدند و انسان‌های دیگری در این وادی جدید پیدا میکردم. 


در این مسیر خیلی ها را پیدا کردم. بهار شهیدی، حسین عرب زاده، موجی، اسپایرا، گورروهای مختلف مثل رامانا ماهارشی، رام داس، مریم مقدادی، آراهان، نیکا، سعید قویدل، پسر طبیعت و خیلی آدمهای گمنام یا معروف را دیدم که همین مسیر آگاهی را طی می‌کنند. 

حتی از بزرگان ادب پارسی مثل مولانا و حافظ و سعدی دوباره آموختم. 

دیگر در تمام روابطم دنبال همان حقیقت ها می‌گشتم. دیگر خیلی ها را حذف کردم. 

روز به روز یک انسان جدید میافتم که در مسیر آگاهی هم مسیر من بود. 


اما نهایتاً امروز جایی هستم که دیگر خود همین تنوع طلبی برایم سد و مانع است. 

دیگر حتی گوش دادن به سخنرانیهای گورو ها و افراد آگاه هم نوعی فرار برایم حساب میشود. 

گناه من شده تنوع‌طلبی معنوی. 

الان جایی هستم که باید بیشتر و بیشتر به همان یگانه حقیقت درونم متصل بشوم. 

هر روز بیشتر و بیشتر به درونم بروم. افکار و احساسات را مشاهده کنم. و با هر دقیقه مشاهده یک قدم به خودم و به حقیقت نزدیک شوم. 

اگر روزی گناهم دیدن یوتیوب بود امروز گناه من شاید دیدن گورو باشد. 

شاید باید به ز‌ودی از تمام گوروها فارغ شوم. شاید موقع آن رسیده خودم گورو باشم. خودم متصل باشم. خودم نگهبان آگاهی خودم باشم. 

نگهبان سکوت درونی خودم باشم. 

شاید خودم بتوانم به منبع حقیقت درونی متصل شوم. 

تمام راه را دیده‌ام. 

این بار با اطمینان بیشتری به درون باید رو بیاورم. 

بیرون هیچ خبری نیست. 

دیگر گورو نوردی و سرگرمی با گوروها مجاز نیست. 

تنوع طلبی حتی از نوع معنوی اش ممنوع!



نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

تخیلی برای دنیا

خبر انتقال به سایت جدید

رزومۀ واقعی من

هم هویت شدگی باذهن

ترس از تنهایی و مرگ

خواب ذهن و بیداری معنوی

براچی میری اینستاگرام؟

جرقۀ خشم و شهوت

به خدا اعتقاد داری؟

مهمترین روز و مهمترین کار