قراردادِ انشاءالله
قراردادِ انشاءالله
***
در موضوع نوشتن و آینده و تعهد و مسئولیت قبلاً نوشتهایم.
حال برویم سراغ چیزی به نام قرارداد. در عرفِ مردم، قرارداد یا قانون، نوشتهای است که تعهد و مسوولیتی در آینده را متوجه طرفین میکند.
اما اگر نوشتههای مربوط به آینده را بدانید و کمی مراقبه کنید میدانید که آینده عملاً وجود ندارد. آینده فقط یک فکر است که در لحظه ایجاد میشود. پس چطور میتوان قرارداد نوشت؟
در فرهنگ های عمیق مفهوم انشاالله وجود دارد. یعنی برای هر چیزی در آینده قیدی هست. یعنی ما تعیین کنندۀ آینده نیستیم. یعنی نوعی توکل. یعنی دانستن مفهوم جبر.
این موضوع بسیار عمیق و دقیق است اما نباید به جای بی مسوولیتی استفاده شود.
اما مسوولیت را هم در لحظه تعریف کردیم. یعنی پذیرفتن وضعیت لحظه. و تعهد را هم در لحظه تعریف کردیم. یعنی تعهد به آگاه ماندن در لحظه.
با این اوصاف چنین فردی نباید هیچ قراردادی بنویسد. نباید هیچ قولی به کسی بدهد.
اما این کل داستان نیست.
ما چیزی داریم به نام دعا.
چیزی هم به نام نیت.
چیزی هم به نام خلق و تجلی.
در ادبیات انگلیسی کلمهای هم هست به معنی تأکید یا همان Affirmation.
دعا و نیت و خلق هم در لحظه اتفاق میافتد. پس منافاتی با لحظه ندارد.
یک انسان آگاه از اینکه نیتی را داشته باشد و حتی آن را بنویسد ابایی ندارد.
یک انسان آگاه از اینکه دعایی بکند و حتی آن را بنویسد ابایی ندارد.
یک انسان آگاه هم، میتواند جملات تاکیدی را بنویسد.
اصلاً تمام نوشتههای موجود در نانوشتنی نوعی قرارداد هستند. قرارداد های یک طرفۀ من با خودم. یا من با خدا.
اینها شرح تعهدات و برنامهها و نیت های من هستند. حتی از اینکه عموم مردم بخوانند هم ابایی ندارم.
یک انسان آگاه هیچگاه از روی ترس به آینده نمیرود. از روی ترس کاری نمیکند. قراردادی نمینویسد. قولی نمیدهد.
یک انسان آگاه خلق میکند و متجلی میکند و تعهداتش را با کائنات یا خدا یا خودش می بندد. قولی که هماهنگ با نیاتش نباشد نمیدهد. چیزی را که در نیتش نیست امضا نمیکند.
چنین انسانی همواره انشاالله میگوید. هیچگاه چیزی را قطعی نمیکند. همیشه با احتیاط قدم برمیدارد.
او همواره با یک نفر قرارداد میبندد و آن یک نفر خودش است. میتواند خدایش باشد. این دو هم ذاتا یکی است.
به تعبیر مذهبی او با خدا معامله میکند.
برای او، دیگری ای وجود ندارد.
او خودش را با دیگران یکی میبیند.
قراردادهای فرد آگاه، در واقع شرح نیات اوست. شرح دعاهای اوست.
چنین فردی میتواند نیتی داشته باشد. او نیتی میکند. آن نیت را هم شاید روی کاغذ بیاورد. اما همواره آگاه میماند و به چیزی نمیچسبد و خیلی وارد جزییات نمیشود. چون اصل تغییر را میداند. چون او به قضا و قدر الهی تسلیم است.
او از قبل، قراردادهای خودش را اجرا کرده.
او از قبل قراردادهای خودش را زندگی میکند.
قراردادهای او برای آینده نیست.
هر قراردادی بنویسد یا حتی بگوید، واقعیتِ لحظۀ اوست.
او نیات خودش را زندگی میکند.
شاید دعاهایی بکند و بنویسد ولی با پذیرش تمام این کار را میکند.
مهم نیست که دیگران از روی ترس یا برای اطمینان گرفتن یا آرامش گرفتن قراردادی بنویسند.
او از ترس عبور کرده.
او خالق آینده است.
او با نیاتش که با کائنات همسو است آینده را میسازد.
به ندرت به آینده میرود اما قطعی و محکم آن را می سازد.
نظرات