شکرگزاری اصیل با توجه
شکرگزاری اصیل با توجه
***
شکرگزاری، معمولاً اشتباه فهمیده و درک شده. شکرگزاری عمومِ مردم، شکرگزاری مقایسهای است. این شکرگزاری متعلق به ذهن است.
شکرگزاری واقعی، متعلق به لحظه است. متصل به لحظه است. مقایسه ای نیست. مربوط به درک حواس و توجه است.
این تعالیم را مدیون اکهارت هستم. از این موضوع شکرگزارم و از اینکه میتوانم بنویسم هم شکرگزارم. از اینکه کسی آن را میخواند هم شکرگزارم.
خوب با مثال برویم.
شکرگزاری مقایسه ای مثل اینکه بگویی شکرگزارم که این چیز و آن چیز را دارم. شکرگزارم که من ثروتمندم.
این نوع شکرگزاری در خودش مقایسه دارد. مثلاً شما برای شکرگزار بودن از اینکه ثروتمند هستید نیاز به فقرا دارید. اگر فقر از بین برود شکرگزاری شما هم از بین میرود.
این شکرگزاری ها در مورد امور بیرونی و مادی است. گرچه از هیچی بهتر است ولی باز هم کامل و اصیل نیست.
شکرگزاری در مورد داشتن بدنی سالم یا خانواده یا فرزند یا ثروت یا کشور یا چیزهایی شبیه این ناقص است.
حال شکرگزاری اصیل را توضیح بدهیم. شکرگزاری اصیل یعنی توجه کردن.
یعنی مثلاً به نفس هایت توجه کنی و قدردان نفس کشیدن باشی. در لحظه!
این شکرگزاری همراه با مقایسه نیست.
تو به تنهایی شکرگزاری!
تو از درون توجه میکنی به دنیا.
گرمای خورشید، وزش باد، گرمای لمس بدن، آرامش نشستن و تمام این چیزها را میبینی و به آنها توجه میکنی.
در مورد داشته هایت هم همینطور.
تو از دیدن زیبایی لذت میبری. زیبایی لزوماً نباید به مالکیت تو متصل باشد.
تو از دیدن زنهای زیبا، ماشین های زیبا، جنگلهای زیبا و تمام زیباییها لذت میبری.
از دیدن فرزندت لذت میبری و این بدون حس مالکیت است.
تو بدون نفس خودت از دیدن فرزند لذت میبری. تو از دیدن تمام کودکان لذت میبری.
از دیدن تمام مظاهر خلقت لذت میبری.
تو خدا را یافتهای. او را همه جا میبینی. و از دیدن او لذت میبری.
این است شکرگزاری واقعی.
خدا جایی است که تمام خوبیها مجتمع شده.
و تو محو دیدن اویی. در لحظه.
این معنی اصیل شکرگزاری است.
اگر به این برسی باید هم شکرگزار باشی. چون جای عجیبی است.
جایی که خیلی ها به درک آن نایل نمیشوند چون توجه کافی نمیکنند.
در همین مورد هم مقایسه نمیکنی. تو و دیگرانی در کار نیست. تو دیگر نیستی.
اینجا وادی فناست.
وادی حل شدن در معشوق.
وادی موکتی یا آزادی از خود.
نظرات
کفر، نعمت از کفت بیرون کند.