گناهِ نوشتن

زمان خواندن 1 دقیقه ***

 گناهِ نوشتن

***


نوشتن گاهی برای من گناه است. مثل الان. قبلاً گناه را تعریف کرده بودیم. 

http://www.unwritable.net/2024/06/blog-post_22.html

گناه می‌شود هر چیزی که تو را از خودت دور کند. خود هم نه بدن است و نه ذهن. بلکه نیرویی فرای این دو است. خود اصلی، همان نانوشتنی است. 

ذهن و بدن لایه‌های سطحی ای از نانوشتنی هستند. هر چیزی که توجه ما را از خدا دور کند گناه است. 

درکش خیلی ظریف است. 

چون خدا قابل تعریف و دستورالعمل بردار نیست. 

یکی از راههای عالی رسیدن به خود یا خدا مراقبه است. یکی از مراقبه های خوب هم توجه به بدن و ذهن است. بدن و ذهن هم حجاب هستند و هم راهی برای رسیدن. بستگی به آگاهی ما دارد. 


حالا چرا نوشتن گاهی گناه است. وقتی نوشتن من را از لحظه دور کند گناه است. اما وقتی نوشتن باعث بشود که به لحظه بازگردم و به ذهن از بیرون توجه کنم آنگاه خودِ نوشتن می‌شود یک مراقبه. شاید خواندن هم گاهی بشود مراقبه. هر کاری که با آگاهی انجام شود مراقبه است. 


گاهی بدنم خسته است ولی ذهنم نمی‌خواهد رها کند. ذهن برای خوابیدن و آرام شدن مقاومت می‌کند. ذهن خسته تقلای زیادی می‌کند که زنده بماند. 


الان یکی از آن مواقع است. ذهنم خسته است. بهتر است هیچ کاری نکنم و فقط ذهن را مشاهده کنم. حتی خوابیدن هم خوب است چون ذهن را آرام می‌کند. اما این نوشتن نوعی فرارِ ذهن، از آرام شدن است. 


خوب حالا که نوشتم توانستم ذهن را مشاهده کنم. این فرآیند ذهن را هم اینجا نوشتم! 

حالا می‌روم به ادامۀ مشاهده می‌پردازم. بدون فرار. بدون اسکرول کردن. بدون پرت کردن حواس به کار و روابط و اینترنت و غیره!

قول می‌دهم! 

همین جا! 

فعلاً!





نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

اگر خواستید بگو بیام

به چه چیز متعهدی؟

جنگ و یوگا، انفجار ناآگاهیِ سایبری

رسیدن به اهداف

رزومۀ واقعی من

شکرِ خلقِ خدا

همین الان چطوری!

عشق کجاست؟

شیطان پرستی یا توحید

زغال و میخ!