دنیاهای مجازی ما
دنیاهای مجازی ما
***
دنیای اینترنت جایی است که ذهن های ما آنجا زندگی می کنند. ذهن مشترک ما! این دنیا هر روز بزرگ و بزرگتر می شود. به نظر می رسد این دنیای مجازی گاهی از دنیای واقعی هم مهمتر شده است.
بعضی از دوستانم حضوری در آن ندارند؛ انگار در آن دنیا متولد نشده اند. آنها دلایل خود را دارند. نوعی مرگ خود خواسته در دنیای مجازی که شاید منجر به زندگی بیشتر در دنیای واقعی بشود! نمی دانم. خیلی دوستانم هستند که بیست یا سی سال است خبری از آنها در دنیای مجازی نیست. در مقابل بعضی دوستانم آنجا حسابی مشهورند. ۱۰۰ ها ۱۰۰۰ ها دنبال کننده.
بعضی دوستانم دکانشان را آنجا باز کرده اند و مشغول داد و ستد و انجام کسب و کارشان هستند. کسب و کار حلال. خیلی هم خوب. کسب و کار همیشه خوب است. ساده ترین نوع ارتباط است. همان بده بستان. در قحطی ارتباط این نوع ارتباط هم خوب است.
گروهی از دوستانم تصاویر لحظات خوب زندگی شان را با ما به اشتراک می گذارند.در آنجا فقط مسافرت می روند و در رستوران ها غذا می خورند و با دوستانشان عکس می اندازند! زندگی آنها در آن دنیای مجازی شبیه زندگی سلبریتی هاست. نمایشی از زندگی مجلل و مدینه ی فاضله. خیلی هم خوب.نوعی به اشتراک گذاشتن لحظات خوب و انتخابی زندگی.
بعضی اجیر هستند که فعالیتی آنجا بکنند. مثلا از قدرتمندانی پول گرفته اند که حرفهایی را در آن دنیا بزنند. و ذهن هایی را به سمت خود بکشانند. کارمندان خبرگزاریها و سازمان های مختلف آشکارو نهان مرتبط به قدرت از جمله ی آنها هستند. امیدوارم دوستان من از این دست نباشند.
بعضی درکار خیر هستند. کمک به نیازمندان. یا انتقال حیوانات از کشوری به کشور دیگر. یا جمع آوری کمک و امضا برای انجام هدفی. این گروه هم کارشان و هم هدفشان مقدس و نیک است. بعضی تلاش می کنند در اطلاع رسانی برای خیر همه. برای آگاهی رسانی. برای روشنگری. برای رسوا کردن ظالم و کمک به مظلوم. گاهی حتی زندگی واقعی خود را به خطر می اندازند و این ایثار بزرگی است و آنها همیشه برای من قابل احترام هستند.
بعضی از آنجا برای اطلاع رسانی در مورد اتفاقات مهم زندگی مثل تولد ها و مرگ ها و ازدواج ها و تبریک و تسلیت ها استفاده می کنند و می روند.
بعضی دنیای مجازی را محل گفتگو و دل نوشته های خود می بینند. شاید من هم از این دسته باشم. دنیای مجازی جایی است که می شود با انسانهای واقعی ارتباط گرفت. جایی است که وجدان مشترک ما می تواند به هم متصل شود. کسانی پادکست می سازند. بعضی مقاله می نویسند. بعضی هم دلنوشته. این دلنوشته ها حد اقل برای من چیزی مثل یک چایی خوردن و گپ زدن در دنیای واقعی است. یا مقدمه ای برای آن. سیگنالی کوچک در اقیانوس بزرگ دنیای مجازی برای پیدا کردن یک رابطه ی واقعی در دنیای واقعی. دنیای مجازی ابزاری برای شکست دادن تنهایی.
شما از کدام دسته اید؟ نظر شما در مورد این دسته بندی چیست؟ آیا دسته ای را از قلم انداخته ام؟
نظرات