از قربانی به مسئول
زمان خواندن 3 دقیقه *** از قربانی به مسئول *** فلانی پانزده سال است که پول من را نمیدهد. فلانی بچهی بیولوژیکی ام را فقط در ۱۰ درصد مواقع به پدرش میدهد. فلانی جواب تلفن و ایمیل نمیدهد. فلانی بیادبی و فحاشی میکند. فلانی عصبانی است. فلانی پشت سر من غیبت میکند. فلانی بدون دانش حرف میزند و قضاوت میکند. فلانی به کودکان ظلم میکند. همینطور ادامه میدهیم تا بالا … فلانی اختلاس میکند. فلانی دیکتاتوری میکند. فلانی آدمها را دار میزند. فلانی تهدید اتمی میکند. فلانی جنگ راه می اندازد. فلانی تقلب میکند. فلانی به مرد و زن ظلم میکند. فلانی جمهوری اسلامی است و پوتین است و ترامپ است و فاسد است و غیره. همینطور ادامه میدهیم تا برسیم به خود خدای ذهنی … فلان خدا جهانی ناعادلانه ساخته فلان خدا به ظالم ها بیشتر پول میدهد فلان خدا دعاهای من را مستجاب نمیکند فلان خدا بالاخره من را خواهد کشت! خوب من کیستم؟ در تمام سناریوهای بالا من قربانی هستم. من مظلوم هستم. من بی اختیار هستم. من بی مسوولیت هستم. یعنی چیزی و جایی بیرون من خراب است. ذهن سعی میکند با مظلوم بودن, خودش را بالاتر بدان...