انتخابِ شغل!

زمان خواندن 4 دقیقه ***

 انتخابِ شغل!

***

سی چهل سالی هست که دنبال جواب این سوال هستم. انتخاب شغل! 

چه شغلی انتخاب کنم؟ 

چه کار کنم؟


بالاخره بعد از سی سال به جواب رسیدم! جواب ساده است. 

شغل من، بودن است! 


من بودن را انتخاب می‌کنم. شاید هم بودن مرا انتخاب کرده! به هر حال شغلم را خوب می‌دانم. 

بودن! 


شغل در ذهن اکثر آدم‌ها مربوط می‌شود به انجام دادن! بودن در نظر ذهن، کار حساب نمی‌شود! بودن شغل حساب نمی‌شود. 


اما بین انجام دادن و بودن الان راحت انتخاب می‌کنم. 

حتی اگر انجام دادنی هم باشد بدون بودن بی معنی است. 

انجام دادن بدون بودن، دیوانگی است. 

تخریب است. توهم است! 


نهایت چیزی که می‌توانی انجام بدهی چیزی شبیه فرعون است یا چنگیز مغول! می‌توانی هزاران نفر را سر کار بگذاری تا برایت اهرام را بسازند! نهایتاً باید بروی زیر همان اهرام هزاران سال بخوابی! 

بعد بدن سیاه شده‌ی تو را دیگران ببینند تا شاید بودن را بفهمند! 

بالاتر از فرعون می‌توانی انجام بدهی؟

بیشتر از چنگیز مغول می‌توانی شهر و خانه و زن و کودک به چنگ بیاوری؟ 

هرگز! 

چنگیزخان هم بود! او هم نتوانست کار خاصی انجام بدهد! 


پس من راحت انتخاب می‌کنم. 

بودن بهتر است. دائمی تر است. 

بودن را کسی از من نمی‌تواند بگیرد! 

کسی نمی‌تواند من را از بودن ساقط کند! 

کسی نمی‌تواند من را از شغلِ بودن اخراج کند! 

حتی مرگ!

من بعد از مرگ هم هستم! 


اما ذهن باور نمی‌کند! 

ذهن، بقا را خوب می‌فهمد. اما بعد از بقا را نیستی می‌داند. اما هستیِ اصلی آنجاست. 


ذهن خودش توهم است. ذهن خودش نیست می‌شود. به سرعت برق و باد! اما هستی همیشه هست! 


من با انتخاب شغلِ بودن همیشه برنده خواهم بود! 

هیچ کسی بهتر از من نمی‌تواند باشد!

همه در بودن مساوی هستیم. 

من و مرغابی ها و درخت ها و زمین و خورشید! 


همه مان مساوی هستیم! 

نیازی به رقابت در بودن ندارم. 

من همیشه بوده‌ام و خواهم بود. 

بودن کار خود خداست! 

خدا بودن را انتخاب کرده، برای خودش و شاید هم برای من! 

دیدید خدا هیچ کاری انجام نمی‌دهد! 

دیدید خدا فقط شاهد می‌ماند! 

دخالتی نمی‌کند! 

خدا در عین بودن، انجام دادنِ محض است! 

هردو و هم‌زمان! 

شاید هم بدون زمان! 

بودن حتی موقع انجام دادن! 

این بهترین شغل است! 


من هستم پس می‌نویسم! 

اشتباه هست که بگوییم چون می‌نویسم هستم! 

اشتباه است که بگوییم چون می‌اندیشم هستم! 

اشتباه هست!

برعکس آن صادق است! 


من هستم 

پس می‌نویسم!

راه می‌روم! 

غذا می‌خورم! 

هم‌آغوشی می‌کنم!

نگاه می‌کنم!

مشاهده می‌کنم!

خلق می‌کنم! 


درست مثل خود خدا! خدای قصه‌ها! 

خدا از اول بوده و هست و خواهد بود! 

خدا خالقِ اصلی بودن است! 

خدا خودِ نهایت انجام دادن است! 


دیگر نیازی نیست من کاری انجام بدهم! 

ماموریت دارم فقط باشم!  

درست مثل خدا! 


وقتی این شغل را انتخاب کنی حقوق بی پایان می‌گیری! تمام زمین برای تو می‌شود! نیازی نیست خیلی کاری انجام بدهی! 

این شغل آینده ندارد! 

همه چیز در لحظه به تو داده می‌شود. 

ثروت و آسایش و آرامش و قدرت و فراوانی و روابط، همه و همه یکجا به تو داده می‌شود. در هر لحظه! در یک لحظه! 

نیازی نیست برای دریافت حقوق تا سر برج صبر کنی! 

حقوق تو درجا واریز شده! قبل از درخواست تو! 

تو فقط باید باشی. 

همین! 


حتی برای ذهن هم شغل خوبی به نظر می‌رسد! 

نیازی به قانون نیست. 

دراین شغل عدالت تمام و کمال اجرا می‌شود. 

نیازی به چک کردن نیست. خودت می‌توانی خودت را بسنجی! 

اگر یک لحظه به بودن بپردازی تمام حقوق تو درجا به تو می‌رسد. 


در بودن اعتماد هم هست. 

اگر اعتماد کنی دریافت می‌کنی. 

اگر شک کنی از لحظه اخراج می‌شوی! گاهی به گذشته و گاهی به آینده! 

اما دوباره می‌توانی برگردی به شغلت. 


این شغل همیشه جا دارد برای آدم‌های جدید. هیچگاه تمام نمی‌شود! 

همه هم اگر بیایند در این شغل هنوز جا دارد. 


این شغل منافاتی با کارهای دیگر ندارد. 

می‌توانی باشی و بنویسی.

می‌توانی باشی و با دیگران باشی. 

می‌توانی باشی و حرف بزنی. 

می‌توانی باشی و برقصی. 

می‌توانی باشی و هر کاری دوست داری انجام بدهی. 


در این شغل هر کاری کاملا مورد قبول است. در این شغل هیچکس برای تو بکن نکن نمی‌کند. 

حتی اگر هیچ کاری نکنی کاملاً پذیرفته می‌شوی. 




نظرات

خلاصه‌ی گوگل:
در متن انتخابِ شغل!، نویسنده معتقد است که شغل اصلی انسان، «بودن» است. او استدلال می‌کند که انجام دادن بدون بودن، بی‌معنی و تخریب‌کننده است. همچنین، معتقد است که بودن، دائمی‌تر و برتر از انجام دادن است.

نویسنده همچنین، می‌گوید که شغل بودن، مزایای بسیاری دارد. این شغل، نیازی به تلاش و رقابت ندارد، حقوق بی‌پایان دارد، و با کارهای دیگر در تضاد نیست.

در نهایت، نویسنده نتیجه می‌گیرد که شغل بودن، بهترین شغل برای انسان است.

در خلاصه‌ای کوتاه‌تر، می‌توان گفت که نویسنده این متن، اهمیت «بودن» را در زندگی انسان و برتری آن بر «انجام دادن» را بیان می‌کند.

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

دردِ خودپرستی

بچه دار بشویم یا نه؟

آنیچا! ... این نیز بگذرد!

ذهنِ بیش فعال

فیلم معنویِ Inside out

نقشۀ گنج

شکم، چشم، دل و ذهنِ سیر!

به خدا اعتقاد داری؟

برای تارا- آینده!

همین الان چطوری!