حالِ خوب
حالِ خوب
***
ساعت ١٢:٢٠ صبح در یک مرکز ویپاسانا هستم. خوابم هم نمیآید و خواستم در مورد حال خوب بنویسم.
وقتی مراقبه کنی حالت خوب است. وقتی در طبیعت باشی حالت خوب است. اما حال خوب را خیلی از آدمها نمیدانند. آدمهای شهری قطعاً نمیدانند.
وقتی حالت خوب است حتی نیاز به نوشتن نداری! نیازی به حرف زدن از حال خوب نداری. نیازی به گفتن این که حالت خوب است نداری! پس چرا مینویسم! چون میخواهم مردم بدانند حال خوب هم وجود دارد. میخواهم مردم بدانند بهشت، همین زمین است! خیلی ها خبر ندارند زمین بهشت است! و چون حالشان خوب نیست، بهشت را در تخیلاتشان میسازند و زمین را جهنم میکنند! اول برای خودشان و بعد برای دیگران!
وقتی حالت خوب است اصلا لازم نداری چیزی بگویی! من هم نمیخواستم این را فعلاً آپلود کنم! شاید اما به عشق دوستانم آپلود کردم! دوستانی که با عشقی سرشار من را به مراقبه تشویق کردند و دل توی دلشان نیست! دل توی دلشان نیست که از حال خوب من خبر دار شوند! آنها حالشان خوب است! میخواهم با خواندن این حالشان بهتر بشود! خودشان میدانند!
خلاصه وقتی حالت خوب است نیازی به بدن نداری! تو اصلا بدنات را حس نمیکنی. سنگینی بدن را روی دوشات حس نمیکنی. وقتی بدن نباشی حالت خوب است. نیازهای بدن به حداقل میرسند. نیاز به غذا و خواب و سکس در حداقل ممکن هستند! همان غذا و آب و سکسِ حداقلی هم بر لذت تو میافزایند!
از اینکه نفس میکشی قدردان و راضی هستی. از دیدن با چشم به وجد میآیی. از شنیدن صدای بارانی که به برگهای خشک میخورد هیجان زده میشوی. نیازی به گوشت خوردن نداری! پرتغال را با لذت تمام میخوری!
وقتی حالت خوب است، گذشته ای نداری! هویت و شخصیت سنگینی را با خودت به دوش نمیکشی! وظیفهی تو فقط ماندن در لذت است. وظیفهی تو فقط ماندن در لحظه است! و این را خوب بلدی! چون حالت خوب است. مثل سعدی شِکر اندر شِکر هستی. برای هر نفس دو بار شُکر میکنی.
وقتی حالت خوب است خبری از آینده نیست. خبری از ذهن نیست. خبری از سوال نیست!
وقتی حالت خوب است تمام دوراهی ها از بین میروند و فقط یک راه میماند.
راهِ بودن!
وقتی حالت خوب است آینده مهم نیست. آینده اصلا وجود ندارد. اخبار مهم نیستند. این که یک پرنده در جنگل میخواند، برای تو مهم ترین خبر دنیاست.
این که الان باران میآید یا آفتاب تعیین میکند که تو از کدام میخواهی لذت ببری!
وقتی حالت خوب است، راه رفتن معمولی بزرگ ترین هیجان دنیاست.
بیدار شدن از خواب و فهمیدن اینکه تا حالا خواب بودی و حالا بیداری بهترین خبر است! پس نیازی به اخبار بی بی سی نیست!
نیازی به سیاه نمایی یا سفید نمایی های ذهن نداری!
نیاز به مثبت نگری نداری. مثبت و منفی هر دو خوب است.
وقتی حالت خوب است مثل بودا هستی.
ساکت و آرام! شاید هم در جوش و خروش. اما هردو حالت خوب است. چون هر دو را پذیرفتی.
وقتی حالت خوب است مثل مولانا هستی!
بر قهر و بر لطفش عاشقی. به جد هم عاشقی.
وقتی حالت خوب است عاشقی.
عاشق عشقی واقعی.
عشقی که فقط دهنده است و هر چه میدهی بیشتر میگیری!
این را بگذارم در ضمیر بشر بماند و بروم!
این را روی دیوار شهر میگذارم و میروم!
این را برای حال خوبان و حال بدان میگذارم که هر دو بدانند.
حال خوبها لبخندی بزنند و حالشان بهتر از قبل شود!
حال بدها بدانند حال خوب هم هست!
حال بدها بدانند میشود حال خوب داشت! فقط باید بنشینی و چشمهایت را ببندی.
این تمام چیزی است که لازم داری. با بستن چشمهایت به دنیا به آینده به گذشته، بهترین حال را پیدا میکنی.
ما همه محکوم به اعدامیم. مثل یهودی های زندان های نازی. پس بهترین کار بودن و ماندن در لحظه است.
و عشق ورزیدن.
عشق ورزیدنی که محصول حال خوب است!
عشق ورزیدنی که محصول مراقبه است!
محصول سکوت است!
عشق ورزیدنی که کار خود عشق است!
نظرات