باز تعریفِ پدر و مادر
باز تعریفِ پدر و مادر
***
پدر و مادر! دو مفهوم آشنا! دو مفهوم عادی! شاید هم بدیهی!
اما میشود با مفاهیم بازی کرد! میتوان عمیق شد! میتوان عاشق شد!
پدر مادر خواهر برادر عمو عمه خاله دایی فامیل قبیله قوم نژاد شهر کشور قاره زمین!
اگر کمی بزرگتر نگاه کنی زمین مادر ماست و خورشید پدر ما! همهی ما!
روابط فامیلی براساس خون و ژن تعریف میشود. اما شاید وقت آن رسیده که انسان ها از ژن و بدن عبور کنند و بزرگ شوند!
شاید زمان فراتر رفتن از سطح بدن رسیده باشد!
شاید قدم بعدی در تکامل یا فرگشت همین باشد!
شاید وقت آن رسیده که خودمان را جور دیگری تعریف کنیم!
جور دیگر باید دید!
درحال شنا بودم که این ایده آمد و الان کنار استخری نشستهام و دارم مینویسم!
همهی ما یا پدر و مادری داریم یا پدر و مادری هستیم! پس تا اینجا این مفهوم بسیار آشناست! اما زندگی که فقط محدود به بدن نیست! فقط محدود به بیولوژی نیست! پدر و مادر هم همینطور!
در ادبیات اسلامی شیعه شنیدهایم که فاطمه مادر پدرش بود!
امّ ابیها!
پس دختر میتواند مادر پدرش بشود!
اصل مطلب اینکه همهی شما هم میتوانید پدر باشید هم مادر!
اگر بخواهید! اگر بخواهید بزرگ تر از بدن باشید! فقط خواست شما کافیست!
میتوانید از زمین و خورشید یاد بگیرید!
میتوانید از خدایان و الهه ها یاد بگیر ید!
میتوانید از عاشقان تاریخ درس بگیرید!
حتماً لازم نیست پدر و مادر فیزیکی و ژنتیکی باشید! شما میتوانید پدر و مادر جهان باشید!
میتوانید از خودگذشتگی خود را به کل جهان گسترش دهید!
میتوانید مهر و محبت خود را به کل جهان گسترش دهید!
مثل زمین و مثل خورشید!
اگر کمی مرزهای ذهن را و مرزهای بدن را کمرنگ کنید بزرگ میشوید!
به طور طبیعی بزرگ میشوید!
معابد هندوستان دو خدای مردانه و زنانه دارند. هریک از ما هم دو جنبهی مردانه و زنانه داریم!
جنبهی زنانه یا الههی مادر و جنبهی مردانه یا خدای پدر!
وقتی با آگاهی کم خودم میخواستم پدر بیولوژیکی بشوم با خودم میگفتم پدر خدای فرزند است! میخواستم خدا بودن را تجربه کنم!
به لطف همان خدا حالا بزرگتر شدهام! دارم به پدری و مادری کردن نسبت به تمام هستی میاندیشم!
میدانم ذهن نمیپذیرد! ذهن میخندد! ذهن مسخره میکند!
اما باور کنید هست!
باور کنید میشود!
اگر فرزندی بیولوژیکی دارید شاید راحت تر درک کنید اگر هم ندارید فرقی ندارد! محبت را میتوانید در چشمان پدران و سینه های مادران ببینید! حتی در خودتان!
میتوانید قلبتان را بزرگ کنید!
نامحدود بزرگ کنید!
در قلب شما برای تمام جهان جا هست!
وسوسه های محدود کنندهی ذهن را جدی نگیرید.
میتوانید کودکان آفریقا را دوست بدارید.
میتوانید مثل پرنده به تمام جوجهها غذا بدهید!
میتوانید به سرچشمهی محبت متصل شوید!
زیاد دور نیست!
مسلماً از ذهن شما؛ به شما نزدیک تر است.
اینجا مینویسم و فریاد میزنم!
من پدر جهان هستم!
من مادر جهان هستم!
شاید نورم به اندازهی خورشید نباشد!
شاید وسعتم به اندازهی زمین نباشد!
اما قلبم میتواند برای تمام جهان بتپد!
چشمانم میتواند برای تمام جهان خیس شود!
رابطه ها را دوباره تعریف کنیم!
از زن و شوهر و فرزند و دوست دختر و دوست پسر و معشوقه و غیره فراتر برویم!
مادر همه باشیم!
پدر همه باشیم!
این دنیا پر است از آدمهای یتیم! من هم در شش سالگی یتیم بودم! میدانم چه دردی است!
دنیا پر است از آدمهایی که راهشان را گم کردهاند!
مادرشان را گم کردهاند!
پدرشان را گم کردهاند!
خدایشان را گم کردهاند!
خودشان را گم کردهاند!
شاید پول تو شاید جسم تو شاید قدرت تو به همه نرسد
ولی روح تو و قلب تو به همه میرسد!
آنجا قوانین فیزیکی دیگر صادق نیست!
آنجا میتوانی برای مادرت مادری کنی! برای پدرت پدری کنی!
میتوانی پدرومادر همسرت باشی!
میتوانی پدر و مادر همه باشی!
باور کنید میشود!
میشود مثل مولانا شد! مثل شمس!
میشود مثل تمام بزرگان بزرگ شد! شبیه نه! بزرگ! مثل خودتان!
هیچ گلی شبیه گلهای دیگر نمیشود! هر گلی برای خودش گل میدهد! اما عطروشهدش به همه میرسد!
گل ها هم در سکوت گل میدهند!
این گل هم تقدیم به تمام پدر و مادر هایم!
نظرات