سرسپردگی! Devotion
سرسپردگی! Devotion
***
خوب این هم از آن مفاهیم عجیب است! از آن مفاهیمی که ذهن منطقی درک نمیکند. از آن مفاهیمی که با حساب و کتاب بدست نمیآید!
سرسپردگی از آن مفاهیم نانوشتنی است!
وقتی لغت devotion را به اینترنت بدهی اینها میآید!
1. صمیمیت
2. از خود گذشتگی
3. وقف
4. سرسپردگی
5. پرستش
6. دعا
7. تخصیص
8. مریدی
9. جانسپار
10. هوا خواهی
لغت ها همه نشانه اند. در لغت ها گیر نکنید.
هر لغتی حدودی از معنی را نشانه میرود ولی هیچگاه خود معنی نمیشود.
مثلا لغت حلوا شیرین نیست. لغت حلوا فقط اشاره میکند به چیزی.
زنها بیشتر از مردها در بدنشان هستند. به قولی کمتر دز ذهنشان درگیرند. البته از زنهای مدرن که سالها تلاش کردند مردانه شوند را نمیگویم.
زنها بیشتر به حکم غریزه و ژنتیکشان زندگی میکنند.
تا زمانی که غریزه حکم کند عاشق مردی میشوند.
بعد دوباره اگر غریزه حکم کند همان مرد را ترک میکنند.
بعد دوباره به حکم همان هورمونها و غریزه بچه را در شکم خودشان پرورش میدهند.
دوباره به حکم غریزه به بچه شیر میدهند و عاشق بچه میشوند.
زنها به حکم غریزه سرسپرده میشوند.
اما مردها هم سرسپرده میشوند!
شاید آنها هم به حکم غریزه اما بیشترِ مردها بعد از رشد و عبور از ذهن!
مردها برای بقاء و شکار به ذهن نیاز دارند و به هورمون های جنگجویی!
اما وقتی آنها هم رشد میکنند گاهی به وادی سرسپردگی میرسند.
جایی که از ذهن و از خودشان عبور میکنند.
معمولاً بعضی خودشان را وقف خانواده میکنند. بعضی هم خانوادهشان را به اندازهی کل جهان بزرگ میکنند.
آنها به وادی عشق میرسند!
این مردها خانواده ای دارند که شامل تمام جهان است!
تمام بچهها!
تمام بزرگ سالها
تمام موجودات!
برای این دسته از آدمها مرزی وجود ندارد!
آنها وجودشان را در جهان حل میکنند.
آنها مرزی برای سرسپردگی نمیشناسند!
خانواده برای آنها محدود به ژنتیک نمیشود!
خدمت رسانی آنها بدون قید و شرط است!
اینها به وادی سرسپردگی به هیچ رسیدهاند!
سرسپردگی به همه!
فرقی ندارد خانواده باشد یا سگ یا سنگ!
به همه میتوانند عشق بورزند!
بدون چشم داشت!
بدون توقع بازگشت!
بدون معامله!
بدون خود!
اینجا خود بهشت است!
یعنی سرسپردگی تمام!
اینجا از مراحل آخر خدا شدن است!
سریع ترین راه رسیدن!
راه عشق!
نظرات