ذهنِ بلا تکلیف!
ذهنِ بلا تکلیف!
***
ذهن همیشه بلاتکلیف است! همیشه در حال پرسه زدن! ذهن ذاتا گیج است.
منظورم ذهن منطقی است. ذهن فلسفی!
همان ذهنی که سخنگوست!
ذهنِ نویسنده!
مدام در حال پرسه زدن.
رفتن به گذشته ایجاد غم!
رفتن به آینده ایجاد ترس!
اگر گذشته و آینده را بتوانی کنار بگذاری غم و ترس را کنار گذاشتهای!
اینجا جای حرافی های ذهن من است!
گاهی شفاف و خالص تر! گاهی هم در هم پیچیده در توهمات!
توهمات ذهن بیمار! توهمات این من! منِ ساختگی!
ذهن را نمیشود به زور خاموش کرد! تنها راه درست برخورد با ذهن مشاهده و پذیرش است!
تکلیف این است!
ذهن را مشاهده کن تا به پوچی اش پی ببری!
میدانی چرا بدون ترس و سانسور مینویسم؟ چون فهمیدهام که ذهن توهم است! پوچ است! ترس هم زاییدهی ذهن است.
این نوشتهها قسمتی از عمل مشاهدهی ذهن است! کاری است کاملاً شخصی!
گاهی اوقات هم این محتویات ذهنی را کسی میخواند! در زمان و مکانی دیگر!
حتی گاهی خودم میخوانم!
اما یک چیز ثابت است!
بستر آرام پشت ذهن!
این سکوت بزرگ دربرگیرنده!
خدا!
نانوشتنی!
زندگی!
هیچ!
نظرات