نجاتِ توجه!
نجاتِ توجه!
***
آدمهای زامبی!
آدمهایی که وقت ندارند! توجه آنها پاره پاره و پراکنده است!
آدمهایی که در محاصرهی فکر و صفحههای شیشهای زندانی شده اند.
آنها فرصت نِشستن ندارند! فرصت ایستادن ندارند! فرصت مدیتیشن ندارند!
ماهیهای عجولی که کل عمر به دنبال آب از اینطرف به آن طرف میروند!
غرق شدههای افکار و احساسات!
حتی فرصت نوشتن ندارند!
فرصت خواندن ندارند!
قول میدهم تا اینجا نخواندهاند!
همزمان اکهارت هم گوش میدهند!
اکهارت خوب میداند!
اما اکهارت را هم باید چند باری گوش بدهند!
آنها نه حرف اکهارت را متوجه میشوند نه حرف سادگورو را نه حرف مولانا را و نه حافظ را!
آنها در حال دویدن هستند!
دویدن به دور خود! دویدن به دور افکار و احساسات!
آنها فقط در خواب میتوانند آرام باشند!
حتی در خواب هم درگیر داستان های خواب هستند!
این داستان ماست!
در حال غرق شدن!
مثل قوم نوح!
آنها کشتی مدیتیشن و کشتی حضور را مسخره میکنند!
آنها مشغول اند!
مصداق الهکم التکاثر!
درگیر اعداد!
مصداق الناس نیام!
برخی را فقط مرگ بیدار میکند!
برخی را از دست دادن ها!
نمیدانند مقصد کجاست!
مقصد لحظه است!
مقصد درون است!
مقصد خود است!
مقصد خداست!
آنها کل عمر به دنبال لحظهی بعدی میدوند!
داستان الاغ و هویج!
نمیدانند با نشستن و با مدیتیشن میتوان به همه چیز رسید!
با یوگا! با نماز! با هیچ کاری نکردن!
به آرامش! به فراوانی! به بهشت! به خدا!
حتی به زن و پول!
مدام در حال نوشتن!
اضافه کردن کارما!
دریغ از لحظه ای سکوت!
نظرات