ساختن دنیا!
ساختن دنیا!
***
همهی ما در حال ساختن دنیا هستیم. ساختن دنیای خودمان. در هر لحظه!
منظورم چیست؟
در این خلقت کمی آزادی و حق انتخاب به ما داده شده. ما آدمها قدرت بیشتری از حیوانات بدست آوردهایم. این قدرت قطعاً قدرت عضله نیست. این قدرت قدرت ساختن است. ساختن زمین و دنیا!
اما یک چیزی هست و آن اینکه هر چیزی که ما میسازیم ابتدا آن را در ذهن خود میسازیم.
مثلاً برای ساختن یک خانه اول آن را در ذهنمان میسازیم بعد آن طرح ذهنی را روی کاغذ میآوریم و بعد با چوب و سنگ و مصالح آن را میسازیم!
پس هر ساختنی ابتدا از ذهن شروع میشود!
یک سازندهی اصلی داریم که ذهن را ساخته و زمان را ساخته.
آن سازندهی اصلی خودش فرای ذهن است. فرای نوشته است و فرای تصور و گنجیدن در ذهن!
آن سازندهی اصلیِ ذهن که در نهایت سازندهی زمان و سازندهی خود ذهن است اما غایب نیست!
او هر لحظه در حال ساختن است!
ما آدمها هم فقط زمانی که با آن سازنده ی اصلی هماهنگ و هم راستا باشیم میتوانیم چیزی بسازیم!
فقط وقتی در لحظه باشیم میتوانیم بسازیم!
ساختن از دریچهی لحظه اتفاق میافتد! از درون ذهن! از نقطهی بی زمان ذهن!
اگر آن نقطه را پیدا کنیم ما هم سازنده میشویم!
مثل ساختن این نوشته! هر کلمهای که از لحظه بیاید آجری میشود برای ساختن این نوشته!
خود کلمه یک تکه شکل یا آجر سرد و توخالی است اما وقتی مفاهیم از مبدأ سازندگی به آن گرکا و زندگی میبخشند ناگهان کلمه زنده میشود! این کلمهی مرده؛ ناگهان روح میگیرد!
این کلمه در وادی مفاهیم زنده میشود! این مفهوم یا روح زنده که جسم کلمه را به خود گرفته میتواند زنده بماند. این کلمات زنده مدتی زندگی میکنند. گاهی در روح و دنیای مفاهیم زنده میمانند. آنجا یعنی در وادی مفاهیم زمان و مکانی نیست. یعنی خواننده و نویسنده شاید در در زمان و مکان متفاوت ولی به یک مفهوم دسترسی پیدا میکنند.
نوشتن، ساختن دنیاست! ساختن دنیایی که میخواهیم از درون شروع میشود. از لحظه شروع میشود.
مثلاً وقتی ذهن آرام میشود و بدن آرام میشود شاید ما به وادی کن فیکون برسیم. یعنی جایی که هر چه بخواهیم هست!
به بهشت میرسیم!
در این لحظه مثلاً ساعت دوی شب در یک اتاق نشستهام! دمای هوا خوب است! تازه بیدار شدهام. خستگی ای ندارم غیر از یک پادرد کوچک ناشی از نشستن!
یک روز دیگر به من داده شده! یک صفحهی جدید برای ساختن! حالا من در حکم خالق هستم!
ذهن مدام به این طرف و آنطرف میرود! اما میتوانم آجر به آجر دنیا را بسازم!
نفس به نفس!
او از جایی که هستم شروع میکنم!
خانه ای دارم و غذایی! دما عالی است! از این بهتر نمیشود!
کمی آنطرف تر صدها هزار نفر آدم در رفاه و آسایش نسبی خواب هستند! شهر آرام است!
شنیدهام کوکایین هم آزاد شده! پس آزادی مصرف مواد هم هست! درست مثل آزادی من در ساختن!
چند ساختمان آنطرف تر همسر و دخترم هستند! خواهرم و چند فامیل! کمی دور تر در همین قاره برادر و چند فامیل دیگر!
اگر زمین را دور بزنیم مادر و مابقی خانواده آنجا هستند! اصلاً کل ما هشت میلیارد هستیم! به همراه چندین میلیارد موجود زندهی دیگر!
امیدوارم همه در صلح و آرامش باشند! مثل آرامشی که من الان دارم! و این میشود!
امیدوارم همهی موجودات زنده به مبدأ حیات متصل باشند! و این میشود!
امیدوارم آگاهی و عشق و سرور و اتصال همواره برقرار باشد! و این میشود!
امیدوارم دردها درمان شوند! و این میشود!
امیدوارم همه به منبع فراوانی و منبع خلاقیت و منبع ثروت و منبع آرامش متصل باشند! و این میشود!
امیدوارم زمین و خورشید و تمام جهان، نشانهای از آن خالق بزرگ همهگیر باشند و این میشود!
این بدن و این ذهن موقت است! امیدوارم این نمودِ موقت بتواند آیینهای از آن خالق اصلی باشد! و این میشود!
این نمود موقت این نقش و نگار موقت و این شخصیت موقت بتواند همیشه در درگاه لحظه باقی بماند! و این میشود!
امیدوارم انرژی ثروت و انرژی آرامش از مبدأ و از طریق همین کلمات به سمت همه جاری شود! و این میشود!
امیدوارم سفر این بدن با آرامش باشد به سوی زمین! و این میشود!
امیدوارم سفر این روح به سوی مبدأ تعالی با آرامش و عشق باشد؛ و این میشود!
این کلمات و این بدن رفتنی هستند!
اما روح آنها زنده است!
یک زندهی ابدی و ازلی!
چهل و چند سال در آغوش زمین بودهام! قدردانم! مابقی هم به خوبی و شکوفایی بیشتر باشد و این میشود!
این اتصال! این خلقت! این آرامش! این اختیار! این نفس! این لحظه! پایدار باشد و میشود!
همه در این سکوت و در این عشق شریک باشند و میشود!
آنچه نمیدانم و بهترین است همواره میشود!
آنچه نمیدانم و درست ترین است همواره میشود!
آنچه نمیدانم و عادلانه ترین است همواره میشود!
گذشته همواره درست بوده و آینده هم خواهد بود!
گذشته و آینده در حال این لحظه ظهور پیدا میکند!
حال این لحظه خلاقیت است!
و لحظه به لحظه و آجر به آجر میتوانم دنیا را بسازم و این میشود!
من مسؤول ساختن جهان هستم هر لحظه!
من مثل مادری برای جهان هستن هر لحظه!
من پذیرای سازندهی جهان هستم هر لحظه!
همانطوری که این کلمات این جملات و این متن را ساختند!
لحظه ها هم دنیا را میسازند!
و همیشه عالی میسازند!
و این میشود!
این نقشهی کلی!
جزییات هم به بهترین وجهی ساخته میشود!
طرح اصلی این است!
ریزه کاری ها و جزییات را سازندهی بزرگ هستی خوب میداند!
جزییات را او خوب بلد است!
او زمان را ساخته! مکان را ساخته!
گلبرگهای ظریف یک مرجان دریایی را ساخته!
عروس دریایی!
پرهای یک پرنده!
بالهای یک پروانه!
انگشتان انسان!
حرکت باد و آب!
فرمولهای دقیق ریاضی!
ذهن!
خود ذهن خلاق!
پیچ و خم مغز!
فکر ، احساس!
همه را او ساخته!
جزییات را میسپارم به او!
من محو تماشا میشوم!
محوِ محوِ محو ...
نظرات