چرا شاد نیستم
چرا شاد نیستم!
---
صبح ها که بیدار میشوم هر روز متفاوت است. اما بعضی صبح ها این سوال را از خودم میپرسم! چرا شاد نیستم؟
وقتی اولین نشانههای بیداری پیدا میشود گاهی برای زنده شدن؛ برای بیدار شدن تعلل میکنم! گاهی دوباره خودم را به خواب میزنم. چند ساعت دیگر اگر نباشم هم اشکالی ندارد! چند ساعت دیگر به رویاپردازی در خواب میگذرانم!چرا؟ البته روزهایی هم هست که با اولین بارقههای بیداری بیدار میشوم. چرا؟
خوبِ خوب باید بگردم. گاهی مشکل از شام دیشب است. گاهی از شامهای قبل! حتی گاهی شاید زندگی های قبل! گاهی آن را گردن پدر و مادرم! گاهی دیگران! گاهی جامعه میاندازم! زمین و زمان را مقصر میکنم!
گاهی به خاطر هویت اشتباه است! هویت اشتباهی که به خودم گرفتم! هویت شاد! هویت غمگین!
هویت فلان. هویت بهمان!
هویت نویسنده!
هویت های مختلف اجتماعی!
آینده!
گذشته!
گاهی به چیزهایی میچسبم!
به پول! به بدن! به زمین!
اما اینها دلیل بر ناشادی نیست! مهم اینست که الان در این دنیا هستم! میتوانم شادی را با هر نفس فروبدهم! میتوانم راه بروم. دوش بگیرم. بنویسم!
میتوانم بدنم را حرکت بدهم.
بنشینم.
بایستم.
میتوانم شادی را انتخاب کنم!
و چه شادی ای بالاتر از این؟
نظرات