معرفی برنامهی روزانه
معرفی برنامهی روزانه
---
سالها بود که درگیر مبحث مدیرت زمان بودم. شاید از دوران تحصیل و دانشگاه. این که چطور وقت روزمان را بگذرانیم. همیشه برای من سوال مهمی بود. اگر یادتان باشد بیشترین سوالی که از ۴-۵ سالکی از مادرم میپرسیدم این بود: چه کار کنم؟!
برای یافتن پاسخ این سوال انواع روشهای مدیریت زمان و برنامه ریزی را مطالعه کردم. هدف گذاری و عادت گذاری. عادتهای مردان موثر. روش گوجه فرنگی Pomodoro و روش دو دقیقه و روش Getting things done.
ذهن ما انسانها روشهای مختلفی اختراع کرده!
سخنرانیهای انگیزشی! هدف گذاری! روش تصور و قانون جذب! توکل مذهبیون! تلاش مادی گراها! سخت گیری به خود. سخت کار کردن! غورباقه را قورت دادن! هویت سازی و گرفتن نقش های اجتماعی. تظاهر کردن تا رسیدن به هدف. Fake it till you Make it. غیره و غیره.
رویکرد من در این حوزه بیشتر تجربی است. یعنی مشاهدهای. یعنی به جای برنامهریزی برای آینده و زمان را تخصیص دادن فقط مشاهده میکنم. آنچه اتفاق میافتد را میبینم و ثبت میکنم. همین دیدن و ثبت کردن تاثیر مستقیمی روی جهت و آینده میگذارد. در نهایت به یک جدول روزانه میرسم که میدانم چقدر روی کدام هدف وقت صرف کردهام. در صورت نیاز به تصحیح آنرا تصحیح میکنم. نوعی ژورنال روزانه. حساب و کتاب زمان! یا به انگلیسی Time Journal. البته سطور این جورنال نهایی نیست. کاملا شخصی است و مدام میتواند تغییر کند. هر کسی باید لیست شخصی خودش را بنویسد. این جدول به من کمک میکند به کارهایم آگاه باشم. و انگیزههایم را بهتر بشناسم.
شاید این فکر بیاید که توجه از زمان مهمتر است و گاهی میتوان چند مورد را با هم انجام داد. ولی تلاش من این است که توجه ام را هر زمان روی یک موضوع نگه دارم. مالتی تسکینگ ایدهی خیلی خوبی نیست. با مدیتیشن میتوان به این هدف رسید.
به طور کلی تمام این تلاشها برای رسیدن به موفقیت یا تعادل یا شادی است. برای بزرگ شدن! یافتن آرامش یا زندگی بهتر.
الان بعد از سی چهل سال زندگی یک جدول دارم که از آن استفاده میکنم. گفتم اینجا به اشتراک بگذارم. حس هایم را در موردش بگویم. اگر به من کمک نکند شاید به شما کمک کند!
به طور خلاصه دو جهان داریم. جهان بیرون وجهان درون. در طول سالیان اخیر به خصوص در جوامع غربی انسانها سعی کردهاند با ساختن جهان بیرون زندگی بهتری درست کنند. بسیاری از آنها در ساختن بیرون موفق بودهاند اما از درون غافل.
برعکس در جوامع شرقی خیلی سعی در ساختن درون داشتهاند. گروهی موفق شدهاند و بسیاری ناموفق. گاهی از ساختن بیرون غافل مانده اند.
در این جدول سعی کردم هر دو جنبه را ببینم، سطرهای جدول را از پایین به بالا به ترتیب توضیح میدهم:
١- مدیتیشن، مراقبه، سکوت، آگاهی
به نظر من درون ما پایه و مبنای دنیای بیرون است. اگر درون درست نباشد بیرون هیچ ارزشی ندارد. همه چیز از درون درست میشود. زندگی خوب از درون شروع میشود. وقتی آرامش نداشته باشی آگاهی نداری و کل مسیر اشتباه میرود. درون خشت اول است. مهمترین خشت. برای همین اولین اولویت و پایین ترین سطر است. مبنا و پایه ی بقیه چیزها. مدیتیشن و مراقبه تو را به سکوت و آگاهی میرساند. تازه می فهمی کجا هستی! به کجا میروی! تازه میتوانی زندگی را کمی درک کنی. همه چیز درون ما اتفاق میافتد. اگر این مرحله را درست انجام بدهی تمام بقیهی هرم درست میشود. اگر فقط به این اکتفا کنی کافی است. اگر همین یک سطر را انجام بدهی زندگیات کافی خواهد بود. دیگر بخش ها تماما زادهی این سطر هست. گاهی من در همین سطر میمانم و به سطحهای دیگر نمیروم. ماندن همینجا هم کافی است.
تمام خلاقیتها و ایده ها از این جا نشأت میگیرد. به عنوان مثال ایدهی نوشتن همین متن در چند دقیقه مدیتیشن اخیر به ذهنم رسید و شروع شد. پس ادامه میدهیم.
٢- پیادهروی، ورزش یا یوگا، سلامت بدن
بالاخره ما سوار ماشینی هستیم به نام بدن. اگر بدن سالمی نداشته باشی زندگی خوبی هم نخواهی داشت. عقل سالم در بدن سالم!
سلامت بدن منتهی میشود به سلامت مغز و روان و روح! بدن ما طراحی شده برای حرکت. راه رفتن مهمترین حرکت ماست. کم تحرکی بزرگترین دشمن بشر در قرن اخیر! سلامت بدن مهمترین موضوع است. استیو جابز نوشتهای دارد برای زمانی که برای سرطان کارش به بیمارستان کشید! ثروتمندترین و موفق ترین فرد زمین هم که باشی سلامتی بزرگترین سرمایه ی توست! اکر از آن غفلت کنی هزینهی سنگینی خواهی پرداخت! جانت را!
اگر بدنت را به اوج سلامتی برسانی روحت هم پرواز میکند و زندگی خوبی خواهی داشت.
یوگا ورزش نیست. یک روش زندگی است. یوگا هشت وجه دارد و یکی از وجه هایش مربوط به بدن است. امروزه بیشتر یوگا با این وجه شناخته شده. یکی از اولین مزایای یوگا داشتن بدنی سالم منعطف ورزیده و پر تحرک است. پس بعد از مدیتیشن این دومین و مهمترین کار است. همانطور که در جدول میبینید یک ساعت پیادهروی را امروز ثبت کردم. همین یک ساعت پیادهروی آنقدر روی جسم و روح من اثر مثبت داشت که میتوانم بنشینم و این متن طولانی را بنویسم.
یوگا و پیادهروی ما را به بدنمان متصل میکند به جهان و به طبیعت متصل میکند!
بسیاری از روزها به همین سطراول و دوم خلاصه میشود و بسیار هم خوب و کامل هست.
٣- غذا خوردن
بدن ما نیاز به سوخت دارد. علت این که برای این سطری جدا در نظر گرفتم این است که علی رغم تفکر رایج فست فودی و ایستاده غذاخوردن، درست و آرام غذا خوردن یکی از مهمترین و بهترین کارهایی است که شما میتوانید در حق خودتان انجام دهید. غذا سوخت رسانی به بدن است. آرام غذا خوردن یکی از مهمترین و بهترین کارها!
۴- خرید غذا و پختن و ظرفشویی
خرید درست، پختن درست و بقیه کارهای مربوط به آن هم از دید بسیاری غافل مانده. برای درست زندگی کردن باید غذای درست بخوری. نه لزوما در رستوران! چون هدف رستوران سود است نه سلامتی تو. تو باید برای بدن خودت غذای درست و سالم تهیه کنی. باید به این اهمیت بدهی. اگر این کارها را خودت انجام ندهی نمیتوانی زندگی خوبی داشته باشی! خودت مسوولیت تهیهی غذا برای خودت را به عهده بگیر. هیچ کس حتی مادر و همسر و رستوران محلتان نمیتواند به اندازه ی خود تو این کار را مناسب تو انجام بدهد. این کار نیاز به صرف وقت و انرژی دارد. پس سطری برایش در نظر گرفتم.
۵- نظافتشخصی و لباس ها
النظافة من الایمان! این را همه می دانیم! یکی از سختترین کارها و مهمترین کار! شستن بدن روزی چند بار. شستن دست و صورت. یک یا چند بار دوش گرفتن. مسواک زدن. ناخن ها. شستن لباس ها. خشک کردن و تا کردن و چیدن لباسها! هنوز تا کردن لباس برایم سخت ترین کار است و وقتی عجله دارم خوب انجامش نمیدهم! نهایتا اتو کردن. شستن و مرتب کردن حوله ها و ملافه ها را هم به آن اضافه کنید.
کاری وقت گیر و مهم! در اکثر مواقع شما نمیتوانید آن را اوت سورس کنید. یعنی مثلا بسپارید به یک کارگر! شاید کسی لباسهایتان را برای شما بشورد اما تمیزی واقعا خریدنی نیست. تمیزی خودش تمرینی مهم و حتی معنوی است.
تمیز و مرتب بودن و انتخاب نوع لباس که تنگ نباشد و از جنس زمین و گیاهی و نه پلاستیکی هم کاری است که از دید خیلی ها مغفول مانده. لباسهای پلاستیکی و سیاه و تنگ و چسبان ظاهراً مد شده که بسیار مضر است! برای جسم و روح!
۶- خواب و استراحتبدنی و ذهنی
رسیدیم بحث شیرین خواب. هر چقدر که بدن ات نیاز دارد بخواب. اینجا فقط مشاهده میکنیم. ۴ ساعت یا ٨ ساعت خواب شب. نیم تا یک ساعت خواب بعدازظهر! استراحت بدن و ذهن. اینجا هدف آگاهی از میزان خواب و کیفیت خواب است. خواب موضوعی مهم است پس یک سطر برای خودش دارد.
٧- توجه به تارا دخترم، ستارهی آسمان زندگی من
این برای من مسالهای شخصی است. فرزند من از من توجه میخواهد! مهمترین چیزی که به او میدهم توجهام است. نه ارث و میراث!
پس یک سطر میگذارم. وقتی دخترم نیاز به توجه من دارد تمام کارهای دیگر اولویت بعدی است. بالاخره من او را به این دنیا دعوت کردهام و با افتخار این مسوولیت را میپذیرم. توجه تمام و کمال. نه یک چشم به موبایل. همین الان اگر بیاید من نوشتن را رها میکنم و تقریباً سعی میکنم صد در صد توجه ام را به او معطوف کنم. حداقل برای ١٨ سال!
٨- مرتبکردن محل زندگی
اتاق و خانه و محل کار آینه ای از ذهن ماست. مرتب بودن محیط فیزیکی به طور مستقیم روی آرامش و ذهن ما تاثیر دارد. و بالعکس اگر ذهن مرتبی داشته باشیم طبیعتاً محیط اطرافمان مرتب میشود. برای تمیز کاری و مرتب کردن اشیاء و وسایلمان حتما نیاز به وقت و انرژی داریم. پس سطری جداگانه گذاشتهام.
٩- توجهبهمشتریان و فعالیتاقتصادی
بالاخره باید پولی هم در بیاوریم! زندگی خرج دارد. جدای از شوخی در بعد اقتصادی ما خدمتی به دیگران میکنیم و در ازای آن پولی دریافت میکنیم. شاید مشتریانی داریم. یا یک وظیفهی کاری. یا یک رییس که نیاز به توجه ما دارد! هر فعالیت اقتصادی نیاز به پشتکار و صرف زمان دارد. اینجا مربوط به این نوع فعالیت هاست. داستانش مفصل است. تقریباً بیشتر انسانها حداق ٨ ساعت در روز را صرف این مورد میکنند!
١٠- توجه به خانواده و دوستان
نهایتاً میرسیم به خانواده و دوستان. اگر تمام موارد بالا را درست انجام بدهیم تازه میتوانیم توجهمان را معطوف خانواده و دوستان کنیم. هر کدام از قبلی ها اگر بلنگد این را نمیتوانیم درست انجام بدهیم. پس دراین مرحله قرار میگیرد. مهمانی ها و گپ های دوستانه اینجاست.
١١- کارهای فیزیکی و هنری و علایق
خوب به دوستان و خانواده هم پرداختیم. حالا میرسیم به کارهای جنبی مورد علاقه خودمان. مثلا کارهای شخصی. فعالیت های دیگر. مثلا همین نوشتن ها! نوشتن همین متن برای من در این سطر میگنجد! آموزش مهارت ها. موسیقی. کارهای هنری یا ورزشی حرفهای. گشت و گذار و مسافرت و غیره!
١٢- بیهدف پرسهزدن و فکرکردن
خوب اگر تمام موراد بالا را درست و کامل انجام ندهیم کاری نمیماند جز نشخوار فکری! اسمش را گذاشتم بی هدف پرسه زدن! مثلا چرخیدن در شبکههای اجتماعی. یا کشتن وقت! یا فکرهای اضافی! پرداختن به چیزهایی که در هیچ یک از موارد بالا نمی گنجد! بالاخره جایی باید برای بی هدف پرسه زدن باشد! همهی ما این را انجان میدهیم! بهتر است به آن آگاه باشیم!
اگر از این مورد یعنی بی هدف پرسه زدن خسته شدید برگردید به سطر اول! مدیتیشن و مراقبه! آگاهی از درون و این که چرا مضطرب و پریشانید! چرا بی هدف پرسه میزنید! مراقبه بهترین راه برای فهمیدن پاسخ است!
همین جا چرخه ی ما کامل شد. ٢۴ ساعت بین این ١٢ مورد تقسیم شد.
امیدوارم این جدول به روشن شدن ذهن شما کمک کند.

نظرات