انرژی حیات، انرژی توجه
زمان خواندن 3 دقیقه ***
بدن ما هم درست مثل یک آتش در حال انجام یک واکنش شیمیایی هست. و درست مثل یک آتش که وقتی سوختش تمام بشه تمام میشه بدن ما هم یک دوره واکنشی محدود داره. در طول زندگی این انرژی شروع به حرکت می کنه و ما زنده هستیم و به محض مردن این انرژی خاموش میشه. قسمتی از این انرژی صرف فعالیت های غیر ارادی بدن ما میشه مثل تولید گرما و رشد وتپش قلب و گوارش و .... قسمت کمی از این انرژی وارد مغز ما میشه. در مغز ماست که این انرژی تبدیل به حس ها و درک ما از محیط و فعالیتهای مغزی و ذهنی میشه. انرژیی که وارد مغز میشه در اونجا قسمتیش تحت اراده و انتخاب ما قرار می گیره رو من "انرژی توجه" نام گذاشتم.
مثلا دیدن کاریه که اون انرژی که در چشم هست انجام میده اما وقتی که نگاه می کنیم این مغز ماست که انرژی رو به سمت نگاه کردن هدایت می کنه. عضلات ما گاهی حرکات غیر ارادی دارند اما قسمتی از "انرژی توجه" توسط مغز اگر به عضلات بره باعث حرکت کردن اونها میشه.
انرژی توجه ما میتونه به دیدن، گوش دادن، لمس کردن، چشیدن معطوف بشه که باعث توجه به حواس ما میشه. این انرژی میتونه در داخل خود مغز به جریانات فکری تبدیل بشه و گفتگوهای مغزی رو درست کنه و یا تبدیل به گفتگوی کلامی بشه.
نکته ی جالب اینه که همه ما آدمها و حیوانها انرژی غیر ارادی رو داریم و کنترل اون از دست ما خارجه. اما ما آدمها قسمتی از انرژی حیاتی رو در اختیار داریم و نحوه ی هدایت اون باعث تعیین تکلیف زندگی ما میشه.
یعنی نحوه ی هدایت این انرژی توجه تعیین می کنه که ما چه جور آدمی هستیم. موفق یا ناموفق یا شاد یا ناشاد، درونگرا یا برونگرا، ساکت یا شلوغ، مثبت اندیش یا منفی باف.
نکته ی مهم اینه که کل این انرژی توجه در ما محدوده و ما در یک زمان نمی تونیم به مقداری بیش از ظرفیت خودمون توجه کنیم. مثلا اگر که ما رانندگی و صحبت با موبایل رو با هم انجام بدیم تقریبا انرژی توجه ما تموم میشه و دیگه نمیتونیم به موسیقی گوش بدیم یا مناظر رو کاملا با دقت نگاه کنیم. یا همزمان اگر به صحبت دو نفر گوش کنیم کل انرژی توجه مصرف میشه.
در طول خواب هم گاهی این انرژی توجه در داخل مغز تبدیل به رویا میشه.
اما درطول بیداری این اداره مغز ماست که میتونه محل تمرکز این انرژی توجه رو انتخاب کنه.
حال از اون 100 درصد انرژی توجه که دراختیار ماست می تونیم در طول زندگی استفاده کنیم.
مثلا اگر تلوزیون نگاه کنیم تقریبا 90 درصد اون انرژی صرف دیدن و شنیدن و تحلیل تصاویر تلوزیون میشه با 10 درصد دیگه هم میتونیم تخمه بشکنیم!
ما میتونیم این انرژی توجه رو به سمت هرچیزی که اراده کنیم معطوف کنیم، به بدنمون، به تلوزیون، به خوردن، به آدمهای دیگه، به خود مغز که فکر کردن میشه، به خاطرات گذشته و پیش بینی آینده و ...
توجه داشته باشید که این انرژی در اختیار ما محدوده وباید درست خرجش کنیم.
افرادی این انرژی رو به صورت پراکنده درمحیط پخش می کنند و افرادی مثل مدیتیتورها کنترل کامل اون رو به دست دارند و اون انرژی رو در مغزشون به هر هدفی که بخواهند هدایت می کنند.
به نظر من این انرژی در هرجا که متمرکزبشه تغییراتی ایجاد می کنه، مثلا یک مرتاض میتونه با متمرکز کردن انرژی توجه خودش شاید نیروی لازم برای ترمز کردن یک قطار یا خم کردن یک میله رو بوجود بیاره. در مواقع درد یا مریضی ما میتونیم با متمرکز کردن انرژی توجه خودمون در عضو آسیب دیده در اون تغییر ایجاد کنیم.
مثلا الان که من درحال نوشتن هستم 70-80 درصد این انرژی صرف تحلیل محتویات نوشته ام و 10-20 درصد دیگه صرف تایپ کردن اونها میشه.
این کشف من از طرفی خیلی بدیهی به نظر میرسه و از طرفی یکی از مهم ترین کشف های زندگی من تا به حال بوده و تصمیم دارم در بقیه حیاتم انرژی توجه خودم رو خودم هدایت کنم.
حالا این شما هستید که تعیین می کنید انرژی حیاتی شما به کجا معطوف بشه و این کاریه که در تمام لحظات بیداری مسوولیتش با ماست.
بدن ما هم درست مثل یک آتش در حال انجام یک واکنش شیمیایی هست. و درست مثل یک آتش که وقتی سوختش تمام بشه تمام میشه بدن ما هم یک دوره واکنشی محدود داره. در طول زندگی این انرژی شروع به حرکت می کنه و ما زنده هستیم و به محض مردن این انرژی خاموش میشه. قسمتی از این انرژی صرف فعالیت های غیر ارادی بدن ما میشه مثل تولید گرما و رشد وتپش قلب و گوارش و .... قسمت کمی از این انرژی وارد مغز ما میشه. در مغز ماست که این انرژی تبدیل به حس ها و درک ما از محیط و فعالیتهای مغزی و ذهنی میشه. انرژیی که وارد مغز میشه در اونجا قسمتیش تحت اراده و انتخاب ما قرار می گیره رو من "انرژی توجه" نام گذاشتم.
مثلا دیدن کاریه که اون انرژی که در چشم هست انجام میده اما وقتی که نگاه می کنیم این مغز ماست که انرژی رو به سمت نگاه کردن هدایت می کنه. عضلات ما گاهی حرکات غیر ارادی دارند اما قسمتی از "انرژی توجه" توسط مغز اگر به عضلات بره باعث حرکت کردن اونها میشه.
انرژی توجه ما میتونه به دیدن، گوش دادن، لمس کردن، چشیدن معطوف بشه که باعث توجه به حواس ما میشه. این انرژی میتونه در داخل خود مغز به جریانات فکری تبدیل بشه و گفتگوهای مغزی رو درست کنه و یا تبدیل به گفتگوی کلامی بشه.
نکته ی جالب اینه که همه ما آدمها و حیوانها انرژی غیر ارادی رو داریم و کنترل اون از دست ما خارجه. اما ما آدمها قسمتی از انرژی حیاتی رو در اختیار داریم و نحوه ی هدایت اون باعث تعیین تکلیف زندگی ما میشه.
یعنی نحوه ی هدایت این انرژی توجه تعیین می کنه که ما چه جور آدمی هستیم. موفق یا ناموفق یا شاد یا ناشاد، درونگرا یا برونگرا، ساکت یا شلوغ، مثبت اندیش یا منفی باف.
نکته ی مهم اینه که کل این انرژی توجه در ما محدوده و ما در یک زمان نمی تونیم به مقداری بیش از ظرفیت خودمون توجه کنیم. مثلا اگر که ما رانندگی و صحبت با موبایل رو با هم انجام بدیم تقریبا انرژی توجه ما تموم میشه و دیگه نمیتونیم به موسیقی گوش بدیم یا مناظر رو کاملا با دقت نگاه کنیم. یا همزمان اگر به صحبت دو نفر گوش کنیم کل انرژی توجه مصرف میشه.
در طول خواب هم گاهی این انرژی توجه در داخل مغز تبدیل به رویا میشه.
اما درطول بیداری این اداره مغز ماست که میتونه محل تمرکز این انرژی توجه رو انتخاب کنه.
حال از اون 100 درصد انرژی توجه که دراختیار ماست می تونیم در طول زندگی استفاده کنیم.
مثلا اگر تلوزیون نگاه کنیم تقریبا 90 درصد اون انرژی صرف دیدن و شنیدن و تحلیل تصاویر تلوزیون میشه با 10 درصد دیگه هم میتونیم تخمه بشکنیم!
ما میتونیم این انرژی توجه رو به سمت هرچیزی که اراده کنیم معطوف کنیم، به بدنمون، به تلوزیون، به خوردن، به آدمهای دیگه، به خود مغز که فکر کردن میشه، به خاطرات گذشته و پیش بینی آینده و ...
توجه داشته باشید که این انرژی در اختیار ما محدوده وباید درست خرجش کنیم.
افرادی این انرژی رو به صورت پراکنده درمحیط پخش می کنند و افرادی مثل مدیتیتورها کنترل کامل اون رو به دست دارند و اون انرژی رو در مغزشون به هر هدفی که بخواهند هدایت می کنند.
به نظر من این انرژی در هرجا که متمرکزبشه تغییراتی ایجاد می کنه، مثلا یک مرتاض میتونه با متمرکز کردن انرژی توجه خودش شاید نیروی لازم برای ترمز کردن یک قطار یا خم کردن یک میله رو بوجود بیاره. در مواقع درد یا مریضی ما میتونیم با متمرکز کردن انرژی توجه خودمون در عضو آسیب دیده در اون تغییر ایجاد کنیم.
مثلا الان که من درحال نوشتن هستم 70-80 درصد این انرژی صرف تحلیل محتویات نوشته ام و 10-20 درصد دیگه صرف تایپ کردن اونها میشه.
این کشف من از طرفی خیلی بدیهی به نظر میرسه و از طرفی یکی از مهم ترین کشف های زندگی من تا به حال بوده و تصمیم دارم در بقیه حیاتم انرژی توجه خودم رو خودم هدایت کنم.
حالا این شما هستید که تعیین می کنید انرژی حیاتی شما به کجا معطوف بشه و این کاریه که در تمام لحظات بیداری مسوولیتش با ماست.
نظرات