نگاه به گونه های زنده در طول زمان
زمان خواندن 2 دقیقه ***
من همیشه ازنگاه به طبیعت لذت می برم واون برای من معنی خاصی داره، چیزی که چند روزه کشف کردم و برام جالبه نگاه به تمام مظاهر طبیعت در طول زمان و در مقیاس بزرگه،
مثلا اگر ما یک پرنده رو در یک بیشه میبینیم این خیلی معنی داره،
دیدن یک پرنده یعنی که اون پرنده در نوک پیکان تکامل هست و داستان طولانی داشته تا که به این رنگ و شکل و روش زندگی و فرم بدن رسیده،
یعنی که اون پرنده تونسته در طول زمان های زیاد و نسل های زیاد غذا بدست بیاره، با محیط وآب و هوا سازگار بشه ، سرما و گرما رو تحمل کنه جفت گیری و تولید مثل کنه ،
تمام این اتفاقات افتاده تا ما در یک لحظه میتونیم اون پرنده رو ببینیم.
پس دیدن یک پرنده یا یک حشره یک اتفاق معمولی نیست.
یک جریان طولانی و پر فراز و نشیب و زیبا و ظریف در طول داستان زندگی و تکامل افتاده تا یک پرنده جلوی چشم ما حرکت کنه.
جالب این هست که این جریان که الان ما یک عکس لحظه ای از اون رو میبینیم از این به بعد هم ادامه داره،
یعنی اون پرنده در یک جهت در حرکته
یعنی برای سازگار شدن یا به طرف تغییری در زندگی و نوع بودنش حرکت می کنه
یا حتی در جهت انقراض و نابودی و محو شدن و دادن جای خودش به موجودات سازگارتر هست.
این حقیقت رو که نظریه پردازان تکامل کشف کردند دید ما رو از یک عکس به کل فیلم هدایت کرد و قدم بزرگی بود برای تکامل ما در جهت دانستن.
حالا اگر که ما به خودمون یعنی یک آدم با همین دیدگاه نگاه کنیم به نقطه جالبی میرسیم.
ما که الان هستیم؛ فکر می کنیم، میخوریم و زندگی می کنیم و اینطورهستیم که هستیم، محصول نسلها، سالها، جنگها، کشته شدن ها، پیروزشدنها و سازگاریهاست.
سالها پیش محمد توی حرفهاش صحبت از یک چگونگی و صفاتی کرد که به نظر من یک چشم انداز از جهت حرکت ما انسانها بود،
جدا از اینکه این چشم انداز رویایی یا خیلی دوردست باشه اما چشم انداز قشنگیه و من از فکر کردن و تصور رسیدن به تکاملی اینچنین لذت زیادی می برم.
چشم اندازی که محمد تصور کرد خدا شدن ما انسانها بود،
تقریبا با همان خصوصیاتی او از خدا تعریف می کرد
یعنی عالم و توانا و مهربان و بخشنده و ...
مثلا اگر ما یک پرنده رو در یک بیشه میبینیم این خیلی معنی داره،
دیدن یک پرنده یعنی که اون پرنده در نوک پیکان تکامل هست و داستان طولانی داشته تا که به این رنگ و شکل و روش زندگی و فرم بدن رسیده،
یعنی که اون پرنده تونسته در طول زمان های زیاد و نسل های زیاد غذا بدست بیاره، با محیط وآب و هوا سازگار بشه ، سرما و گرما رو تحمل کنه جفت گیری و تولید مثل کنه ،
تمام این اتفاقات افتاده تا ما در یک لحظه میتونیم اون پرنده رو ببینیم.
پس دیدن یک پرنده یا یک حشره یک اتفاق معمولی نیست.
یک جریان طولانی و پر فراز و نشیب و زیبا و ظریف در طول داستان زندگی و تکامل افتاده تا یک پرنده جلوی چشم ما حرکت کنه.
جالب این هست که این جریان که الان ما یک عکس لحظه ای از اون رو میبینیم از این به بعد هم ادامه داره،
یعنی اون پرنده در یک جهت در حرکته
یعنی برای سازگار شدن یا به طرف تغییری در زندگی و نوع بودنش حرکت می کنه
یا حتی در جهت انقراض و نابودی و محو شدن و دادن جای خودش به موجودات سازگارتر هست.
این حقیقت رو که نظریه پردازان تکامل کشف کردند دید ما رو از یک عکس به کل فیلم هدایت کرد و قدم بزرگی بود برای تکامل ما در جهت دانستن.
حالا اگر که ما به خودمون یعنی یک آدم با همین دیدگاه نگاه کنیم به نقطه جالبی میرسیم.
ما که الان هستیم؛ فکر می کنیم، میخوریم و زندگی می کنیم و اینطورهستیم که هستیم، محصول نسلها، سالها، جنگها، کشته شدن ها، پیروزشدنها و سازگاریهاست.
سالها پیش محمد توی حرفهاش صحبت از یک چگونگی و صفاتی کرد که به نظر من یک چشم انداز از جهت حرکت ما انسانها بود،
جدا از اینکه این چشم انداز رویایی یا خیلی دوردست باشه اما چشم انداز قشنگیه و من از فکر کردن و تصور رسیدن به تکاملی اینچنین لذت زیادی می برم.
چشم اندازی که محمد تصور کرد خدا شدن ما انسانها بود،
تقریبا با همان خصوصیاتی او از خدا تعریف می کرد
یعنی عالم و توانا و مهربان و بخشنده و ...
نظرات