پست‌ها

لطفا نانوشتنی را در آدرس جدید بخوانید www.unwritable.name

 با تشکر از حضور شما.   یک فرمت و سایت جدید با امکانات بیشتر و ظاهر بهتر برای نانوشتنی تهیه شده است. لطفا نوشته های جدید را در این سایت دنبال کنید چون نوشته های جدید را آنجا میگذارم. https://www.unwritable.name لینک برخی نوشته های جدید در سایت جدید: ادعای کمک با نوشتن مُردن در لحظه خدای بی زمان و مکان شک به خدا برای تارا – نوشتن آینده برای تارا – وصیت آیا من قاطی کردم؟ اگر پول نامحدود داشتم! ذهن شلوغ تبریکِ‌ شمارۀ ٢٠٢۵ آینده نگری هوش مصنوعی مواد یا مدیتیشن، مادیت یا معنویت پیدا کردن معنی در تنهایی پیشگویی با فال حافظ پیدا کردن معنی در لحظه تنازع بقا در جامعه انسانی صاعقۀ معنویت وجود و مرگ نسبی در نظردیگران برنامه‌ریزی لحظه دعای امروز، توفیق خدمت انتخابِ خدا مراحل سه گانۀ تکامل فکر چپ یا راست؟ راست، راست راست! دجلۀ بدی ها! لزوم زندگی آرام از ترس و تروریستم و جنگ تا عشق!  توجه به توجه – ۲ بی عدالتی یا بی خدایی تولد نانوشتنی! دعای نخواستن! مسیر معنوی به نانوشتنی بتِ نانوشتنی! تائوت چینگ خواب ذهن و بیداری معنوی – ۳ مهمترین روز و مهمترین کار – ۴

خواب ذهن و بیداری معنوی

خواب ذهن و بیداری معنوی *** چند روزی است که به پدیدۀ خواب دیدن توجه می‌کنم.  معمولاً صبح ها در اواخر چرخۀ خواب، این اتفاق می‌افتد که خواب می‌بینم.  اما مدتی است دقیق حواسم هست که ببینم خواب دیدن چیست. ببینید خواب دیدن فرآیندی ناخودآگاه و معمولاً ناخواسته است که ذهن ایجاد می‌کند.  یعنی وقتی خواب سبک می‌شود ذهن شروع می‌کند به ایجاد یک فیلم سینمایی.  فیلم سینمایی ذهن شامل تصاویر و افکار و احساسات است. ما هم کاملا غرق در این فیلم هستیم. ابن فیلم گاهی خوشایند است و گاهی غمگین. گاهی خنده‌دار است گاهی هم گریه دار.  وقتی این فرآیند را خوب مشاهده کردم دیدم با بیدار شدن ما، اگرچه آن فیلم داخلِ خواب تمام می‌شود ولی فرآیند ذهنیِ تولید فیلم، معمولاً متوقف نمی‌شود. یعنی بعد از بیدار شدن ما، کماکان ذهن در حال تولید فیلم است و اکثر ما، کماکان غرق در این فیلم هستیم.  این درک، به سادگی نشان می‌دهد که ما حتی در طول روز، در حال دیدن فیلم های ذهنی خودمان هستیم. اگر چه تفاوتی بین خواب و بیداری قائل هستیم ولی ماهیت آن ها یکی است.  یعنی به طور خلاصه، اکثر ما در طول روز هم در ...

مهمترین روز و مهمترین کار

  مهمترین روز و مهمترین کار *** امروز مهمترین روز زندگی من است!   این جمله همواره درست است.  چون دیروز تمام شده. فردا هم هیچگاه نمی‌رسد.  وقتی این را درک کنیم، کیفیت زندگیمان عوض می‌شود.  سوال مرحلۀ بعدی این است که مهمترین کار امروز چیست؟  برای فهمیدن مهمترین کار، باید بدانیم مهمترین چیز چیست.  مهمترین چیز در زندگی، خود زندگی است.  و زندگی چیزی نیست جز لحظه!  خدا هم در همین لحظه است.  پس امروز ابتدا به مهمترین چیز باید بپردازم. یعنی توجه خودم را بیاورم به لحظه.  وقتی توجه به لحظه بیاید مهمترین کار هم انجام می‌شود.  همینجا میتوان ایستاد! می‌توان ایستاد و زندگی جاری در لحظه را تماشا کرد!  این کفایت می‌کند.  حالا اگر بتوانیم بایستیم یعنی لحظه را درک کنیم. یعنی ذهن را هم بایستانیم. یعنی حضور پیدا کنیم. کم کم می‌توانیم در بعد فیزیکی هم حرکت کنیم.  بعد از درک لحظه ، ناگهان خودمان را در بدن فیزیکی میابیم.  پس با همان حضور، کارهای مربوط به بدن را باید انجام بدهیم. یعنی پیدا کردن غذا، راه رفتن و محافظت و نظافت ب...

تخیلی برای دنیا

  تخیلی برای دنیا *** از کودکی تخیلی داشتم که حالا دوباره می‌خواهم به آن بپردازم.  تخیل من از اینجا شروع شد که رقابت بین آدم‌ها را مسخره و بی مورد می‌دیدم. مثلاً می‌دیدم که گروهی در آمریکا هواپیما می‌سازند و گروه دیگری دوباره مثلاً در روسیه یا چین از ابتدا هواپیما می‌سازند.  برایم مسخره بود که چرا این همه وقت و انرژی مجدد صرف می‌شود برای رسیدن به همان هدف مشترک.  حالا می‌خواهم کمی این را پر و بال بدهم.  ببینید اگر انسانها به درجه ای از رشد برسند که اکثرشان هویت جهانی پیدا کنند این امکانپذیر است.  علت اصلی رقابت ها هویت جداست.  مثلاً هویت آمریکایی و چینی. این دو هویت جدا با هم رقابت و تقریباً جنگ دارند. در صورتیکه می‌شود یک چینی و یک آمریکایی هر دو متعلق به یک گروه باشند.  گروه انسانهای روی زمین!  در این حالت نه تنها جنگ و رقابت نمی‌کنند بلکه با هم همکاری می‌کنند برای زندگی بهتر.  تفاوت های فرهنگی تبدیل به مزیت و گوناگونی می‌شود و باعث جدایی نمی‌شود.  در این حالت هویت تک تک انسانها هویتی جهانی است. همه برای بهبود زندگی در زمین همکاری...

جرقۀ خشم و شهوت

جرقۀ خشم و شهوت *** امروز در حال گوش دادن به صدای سخن عشق بودم که جرقه ای آمد. گوینده گفت هر چیزی که از میخواهیم در واقع شهوت است و هر چیزی که از خودمان نمیخواهیم و در واقع از خودمان دور میکنیم در واقع خشم است.  دوگانه ای به نام خشم و شهوت. جرقه آنجایی بود که دقیقا عین همین دوگانه در ویپاسانا هست. ده روز تمرین میکنیم که بین این دوگانه بمانیم. در مراقبه ی ویپاسانا دو مفهموم وجود دارد. Craving و Aversion. یعنی چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نمیخواهیم.  یعنی چیزهایی که تمایل داریم به سمتش برویم و چیزهایی که تمایل داریم از آنها فرار کنیم.  در لغت شناسی اقتصادی هم همین دوگانه وجود دارد. آنجا تحت عنوان Fear و Greed که میشود ترس و آز. ترس چیزی است که از آن فرار میکنیم و آز چیزی که به سمت آن میرویم. و تقریبا این دو پایه ی علم اقتصاد و تجارت است.  اولین بار است که ارتباطی بین آموزه های سعدی در عرفان اسلامی و بودا پیدا میکنم. بودا دقیقا میگفت از خشم و شهوت رها شوید تا از رنج رها شوید.  سعدی هم دقیقا گفت از خشم و شهوت به درآی تا پرواز کنی. وجه مشترک تمام ادیان را اگر پید...