نامه ای به آقای رئیس؛ آقای مدیر دولتی - نوشته های قدیمی و پراکنده - ایران

زمان خواندن 13 دقیقه ***

 نامه ای به آقای رئیس؛ آقای مدیر دولتی


***

اینها فقط برای آرشیو شدن اینجا میگذارم. شاید برای خواننده ها ارزش خاصی نداشته باشد ولی برای من ارزش تاریخی دارند. 

***



ابتدا لازم میدانم که بگویم در این نوشتار کمی تعمیم داده شده و در وجود مدیران لایق و صادق و نیکوکار در سیستم های دولتی  و خصوصی هیچ شکی نیست و اتفاقا این نوشتار برای همان گروه از مدیران نوشته شده است !

اگر جایی کمی تند نوشته شده به این خاطر است که گاهی برای بیدار کردن کسی که خواب سنگینی دارد لازم میشود کمی بلند تر صدایش کنیم !

به هر حال امیدوارم تا آخر بخوانید و قصور نویسنده را به بزرگی خودتان ببخشید.


آقای مدیر!

شمايي كه براي كارمندهاي رده پايين و مردم وقت نداريد

امیدوارم در امنيت اتاقتان وقت خواندن اين چند صفحه را داشته باشيد!


خوشحالید که اگر یک دلار نفت را گران تر بفروشید به مردم خدمت کرده اید؟

آیا نمیدانید که همین مردم وقتی یک مخزن جدید نفتی کشف می شود آهی می کشند و ناراحت می شوند؟


هیچ فکر کرده اید که چرا مردم مدام میگویند نفت ما را بدبخت کرد؟

چرا گروهی می گویند ای کاش نفت نداشتیم؟

چرا این دیدگاه آنقدر گسترش پیدا کرده که حتی کسانی که پول نفت در اختیارشان است در شعارشان میگویند اقتصاد بدون نفت ؟!

واقعا چرا؟

چرا این نفت برای نروژ یا انگلیس یا برای امریکا منشا برکت و نعمت بود ولی برای ما منشا بدبختی ؟


به نظر من جواب ساده است:

چون نفت در خزانه ی شاه پیدا شد!

چون پولش صرف فساد و بمب و ترور های سیاسی و جنگ شد!


یک مقدار فکر کنید وقتی نفت ۲۰ دلاری شد ۱۰۰ دلار آیا تغییری مثبت در زندگی مردم ایجاد شد؟

فکر می کنید اگر با تلاش و ایثار شما ۱۰۰ دلار بشود ۱۰۱ دلار سودی برای مردم دارد؟


آقای مدیر محترم کسی در تلاشگری شما شک ندارد !

شما انسان شریفی هستید

کسی در شخصیت شما شک ندارد 

همانطور که در تاریخ ایران انسانهای بزرگ و با شخصیت های بزرگ در این سرزمین کم نبوده اند

چیزی که به نظر بنده کم در تاریخ ما بوده صراحت و شجاعت بوده !


شاید عباس میرزا خودش انسان بزرگی بوده 

ولی نتیجه ی تلاشهایش چه شد؟

عباس ميرزا گوشه اي از ثروت مردم را علي رغم رشادتهايش به روسيه ميدهيد

نه به خاطر خیانت و نه به خاطر بی کفایتی 

شاید به خاطر این که عباس میرزا نباید رییس قشون میشد

شاید پدر عباس میرزا نماینده ی مردم ارمنستان یا گرجستان نبود

شاید مردم دل خوشی از او و پدرش نداشتند که با او همکاری نکردند

شاید بهتر بود ایشان قبل از جنگ با روسیه کمی با فساد خانواده اش مبارزه می کرد!


عباس ميرزا شايد ازجان خويش گذشت ولي چون نماينده ي شاهي بود كه مورد رضايت همه ي مردم نبود شكست خورد


شما نیزچشمتان را به حقایق بسته اید

خودتان را به خواب زده اید


شمایی که وقتتان در برابر فلان سردار هیچ ارزشی ندارد

شمایی که برای رسیدن به یک پروژه یا یک منصب به سادگی در برابر آن نظامی که اسلحه به دست گرفته کرنش میکنید!


میدانم همه جرات و شهامت ایستادن در مقابل اسلحه را ندارند و انتظاری هم نمی رود که کسی چنین کاری بکند

اما حداقل میتوانید ساکت نباشید!

میتوانید انسانی گفتگو کنید!


قهوه تلخ را دیده اید؟

شما همانید!

همان ماجرا و همان داستان تلخ هر روز در حال اجراست

و شما حتی اگر آگاه باشید فقط در گوشه ای خزیده اید و شاید لبخندی تلخ بزنید

اما دریغ از یک حرف!

دریغ از یک اعتراض!

کسی که آگاه است و ساکت؛ چه تفاوتی با انسان نا آگاه دارد؟


در آن سریال به وضوح شخصیت اطرافیان شاه منفور تر از خود شاه بود

و متاسفانه شما عضو همان گروه اطرافیان سلطان هستید !


بی طرفی یا بی تفاوتی عین همراهی با ظالم است !


همه شنیده اید که 

چومی بینی که نابینا و چاه است

اگر خاموش بنشینی گناه است


حالا من نمیگویم به نابینا کمک کنید

اما حداقل نابینا را به درون چاه هل ندهید!


اگر ملتی در حال سقوط به درون چاه فساد و دروغ و دیکتاتوری است 

آقای مدیر !

لطفا لطف کنید ساکت بنشینید !

و آن ملت را بیشتر غوطه ور در چاه نکنید!


خدای شما خدای اقتصاد است!

من زمانی این خدا را می پرستیدم

اقتصاد میخواندم و راه سعادت را در داشتن اقتصاد خوب میدانستم

اما دیگر نمی پرستم!


الان خداي من خداي انسانيت است!

انسان با حداقل اقتصاد هم میتواند خوب زندگی کند

انسانی زندگی کند

و انسان با تمام زرق و برق اقتصاد هم میتواند به پستی حیوان باشد!


کوشش در راه اقتصاد ارزشمند است ولی کوشش در راه اعتلای راههای انسانی زندگی کردن باارزش تر است 

اگر بتوانیم راه انسانی تر و عادلانه تر و درست تری برای زندگی جمعی پیدا کنیم کار بزرگی کرده ایم

راهی که بسیاری از جوامع رفته اند

راهی که بسیاری آن را در دموکراسی یافته اند

و برخی در نمایندگی خدا در روی زمین !

اولین کار در ایجاد هر تغییری در زندگی جمعی باز گذاشتن راه گفتگو است


زماني مذهبی ها مي گفتند حقوق كارمندان دولت حرام است اگر آن زمان حرام بود الان حرام در حرام است. 


مدیریت محترم دولتی !

برنامه شما چیست؟

چطور میخواهید به سازمانتان کمک کنید؟

اصلا شما شهامت و جرات و قدرت ایجاد تغییر در این سازمان را دارید؟


چه کار بزرگی برای سازمانتان انجام میدهید؟

لطفا کار ارزشمندتان را بفرمایید شاید ما هم دراین راه به شما کمک بتوانیم بکنیم


اصلا آرزوی شما … هدف شما برای کشورتان و برای سازمانتان چیست؟


البته شما آرزویی بزرگتر از بازنشسته شدن و گرفتن حقوق بازنشستگی دارید

خوب چرا آنرا با دیگران درمیان نمی گذارید؟

چرا برای گفتن آرزویتان هم وقت ندارید؟

مگر ما نباید بدانیم ؟!


شاید ما باید اسبی باشیم که چشم بند میخواهد تا فقط به مسیر شما برود؟

البته شاید اسبانی بیابید 

ولی در مجموعه شما انسانهایی بینا و شنوا و شجاع  وصادق هم هستند !


همه ما در زندان هستیم

در زندان چه فکری مهم تراز پیدا کردن راه فرار؟


البته همیشه افراد ناامید در زندان پیدا میشوند

که پیشنهاد می کنند که به زندگی در زندان عادت کن !


به زور مجبور كرده ايد همه را كه دروغ بگويند

به قول شاعری که میگفت بوی پیاز از چند متری می آید

بوی دروغ و بوی تقلب از کیلومترها به مشام می رسد!


فساد اداری شما آوازه اش دنیا را پر کرده است

البته خود هم میدانید ولی از ترس سکوت کرده اید!


شما كه از همون روشهاي دبستاني يعني تشويق زیر دستان به خبر چيني و رقابت انداختن بين آنها براي پيشبرد كارهایتان استفاده مي كنيد!

شما که خيلي افتخار ميكنيد كه شاگرد زرنگ هستيد آيا دوست داريد همين روشها روي خودتان پياده بشود؟


البته اين روشها روي شما قبلا پياده شده و شما راهي غير از اون و سراغ نداريد !

و بهترين توجیه شما برای تکراراون کارها اين هست كه اين روشها قبلا روي شما اجرا شده !


من هم در مدرسه شاگرد زرنگ بوده ام !

اما زرنگترين شاگردها ي مدرسه يا در اوين هستند يا آن سر دنيا براي شيطان بزرگ كارگري مي كنند!

شما هم كه فكر ميكنيد شاگرد زرنگ بوده ايد كه به مقام مديريت مردم نايل شديد؟

ای كاش كمي زرنگتر مي بوديد كه ناخواسته خيانت به كشورتان نميكرديد!


خیلی وقت است که دنیا فهمیده است که سیستم دولتی کارا نیست !

برای مردم و برای کشوراین سیستم کارا نیست 

ولی برای رانت خواران و جیره خواران خیلی هم کاراست !


ذهن و آزادي انديشه را نميتوان محدود كرد

با چماق نميتوان كسي را مجبور به كار فكري كرد!


تهديد راه حلي براي انجام کار نيست!


بدن و حضور فيزيكي را ميشود محدود كرد ولي ذهن را نميتوان !


پول ميدهيم تا كار كني يك قرار داد دو طرفه هست !


من خداي اقتصاد و پول را ديگر نمي پرستم

براي من انسان و آزادي انديشه مهم تر است !


شما ظلمی را دیده اید

اگر اعتراض نکردید 

خوب تلویحا با آن موافقید


شما ظلم موجود در ایران را می بینید


از ۱۰۰ سال پیش و از زمان جنبش مشروطیت چه کسانی کشته شدند؟

چه انسانهایی بی گناه به زندان افتادند؟

چه خیل عظیمی به تبعید خود خواسته رفته اند؟

امیدوارم اینها را انکار نکنید!


چرا اعتراض نکردید؟

اگر کردید می توانید بگویید چطور اعتراض کردید؟

راهی برای اعتراض نیست؟

اگر من راهی برای اعتراض نشان دادم چه؟


چشمتان را بر حقایق و ظلمها بسته اید!

البته نافرمانی هزینه دارد

چرا هزینه هایش را نمی پردازید؟


حتما شنیده اید که 

Doing things right or do the right thing


اولین درس مدیریت می گوید انجام کار درست بهتراز انجام درست کار غلط است

و شما این را نفهمیده اید

شما میخواهید مجری خوبی باشید

بدون این که لحظه ای به حکمی که دارید اجرا می کنید بیاندیشید!


شما به مانند آن سرباز نقاب به صورتی هستید که متهم بی گناه را دار میزند 

او برای یک حقوق ناچیز و از ترس طرد شدن از گروه مرتکب قتل می شود!


یا شما را گول میزنند یا خودتان خود را گول میزنید و اگر نه از عذاب وجدان خواهید مرد

البته اگر وجدانی باقیمانده باشد !


اين كه ما به تبعيد خود خواسته ميرويم

اين كه شما بچه هايتان را ترك ميكنيد و به خارج مي فرستيد به خاطر خيانت خودتان است!

شما كه خوابيد

شما كه گيجيد

با هماني كه به شما ظلم مي كند همكاري مي كنيد

براي يك پست براي يك چند ميليون حقوق و چندوتا سفر و حقوق بازنشستگيتان !


خيلي وقتها بود كه فكر ميكردم اصلا مشكل ما يك ديكتاتور نيست

مشكل ما همكاران ديكتاتورند

چه كسي آزادی بیان را سانسور مي كند ؟

چه كسي جنايت مي كند ؟

چه كسي پول نفتش را تامين مي كند؟


مگر کسی غیر از همان متخصص و همان مدیر دولتی این کار ها را انجام میدهد؟

دیگر اینجا که آدم از لبنان و کره شمالی نیاورده اند!


خود شماها هستيد 

شما ها و ما در صورت همکاری؛ جرممان از ديكتاتور كمتر نيست !


من مردم عراق را همان قدر مقصر میدانم که صدام را! 

اگر قرار بود تمام مجرمان دار زده شوند باید میلیونها همکار صدام دار زده میشدند!


چشمتان را بر روي يك سري مسايل بسته ايد

گوشتان را بر روي يك سري مسايل بسته ايد


 من همیشه از خودم سوال می کردم که چه کسانی این همه جنایت به مردم می کنند؟ 

مردمی که آنهایی که زنده اند به تبعید خود خواسته می روند و آنها که نمیتوانندخودشان بروند فرزندان خود را به تبعید می فرستند…


خود شما اگر بتوانید فرزندتان و پاره ی وجودتان را از این جهنم دره ای که درست کردید فراری میدهید


مسلما مقصر یک نفر یا یک گروه نیست

همین مردم هستند که به همدیگر ظلم می کنند

ظلم آنها البته مستقیم نیست

آنها یی که با تعداد معدود ظالم همکاری می کنند همان عده ای هستند که جرم اصلی بر گردن آنهاست.


به نظر من از دو راه میتوان پول در آورد

راه مردمی و تمیز

راه رانتی و کثیف !


راه دموکراتیک یعنی کار کردن در نهاد های مردمی!

مثل یک بقال یا یک پزشک!

آنها مستقیما از مردم کوچه و بازار اعتبار و پول کسب می کنند


و راه کثیف مثل کار کردن برای یک دیکتاتور یا سیستم وابسته به یک دیکتاتور است !


یا کسی که پروژه ای را با استفاده از رانت و پارتی بازی در یک سیستم دیکتاتوری بدست میاورد!

یا کسی که رقابت را دور میزند!


همیشه دوست داشتم که مستقل باشم و پولم را از راه تمیزو دموکراتیک دربیاورم !


شما مدعی راستگویی هستید ولی

یک ضرب المثل انگلیسی میگوید که < نصف واقعیت همان دروغ است > 

و با این معیار

بهترین شخص شما هم  دروغگویی بیش نیست

و شما فقط یک گوشتان می شنود و نیمه ی دیگر را نمی شنوید


البته شما به راحتی این نوشته ها را کنار می گذارید

و با خود می گویید نویسنده ی این ها یک آدم معمولی و سالم نیست و مشکل دارد و تمام !


این تصمیم شماست که این نوشته را چند بار بخوانید 

اصلا سعی در فهمیدن آن داشته باشید یا نه !


اما تصمیم من این است که اینهارا به شما بگویم

شاید از خواب بیدارشوید

البته میدانید بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده غیر ممکن است !


وامیدوارم شما جزو ان گروهی که خود را به خواب زده نباشید!


مدام ناله و فغان شما که ما خیلی کار می کنیم و از جان گذشته ایم و … را شنیده ام


البته شما کار زیاد می کنید ولی در ریاکاری خیلی پر کار ترید


چون میدانید که افراد بهتر از شما هم هستند که از گردونه ی رقابت بیرون افتاده اند و شما به ناحق به جای مردم تصمیم می گیرید!

میدانید توسط مردم و راه و روش دموکراتیک به مقام مدیریت نرسیده اید پس مدام باید در حفظ جایگاه ناحق خود بکوشید!


فکر می کنید که این کشور آدم توانمند ندارد؟

چرا خیلی دارد

ولی یا طرد شده اند

یا تفتیش عقیده شده اند و به حاشیه رانده شده اند

یا به تبعید خود خواسته رفته اند!


در این قحط الرجالی که درست کرده اید مجال خوبی برای شما پیدا شده!

ولی هیچ فکر کرده اید که اگر فضا فقط کمی عادلانه و رقابتی بود شما خیلی پایین تر قرار داشتید


البته وقتی قدرت دست شماست به راحتی می توانید این نوشته را نادیده بگیرید و در تلافی نویسنده ی آن بکوشید تا کمی از خشمتان کاسته شود


بله روی سخنم با شما مدیر دولتی است 

شما مدیر دولتی که پا روی خون مردم نهادید و به پشت میز ریاست خود رسیدید

شما که هم وطنان خود را در اداره ها و سازمان ها گرفتار کرده اید

خودتان هم ناچارا سعی میکنید ازراه پارتی بازی و آشنا بازی کارتان را جلو ببرید


البته شاید شما بگویید که ما با تلاش خودمان به این نقطه رسیده ایم

اگر اینترنتی باقی گذاشته باشید بروید آزمایش آقای جونز را بخوانید

در آنجا متوجه میشوید که چرا اینقدر به مردم ظلم می کنید

فقط برای این که عضو گروه بمانید

برای این که شما خارج از این گروه و اداره هیچ چیز نیستید

و تمام هویت شما از عضویت در این گروه به دست می آید

پس طبیعی است که برای حفظ این عضویت دست به هر کاری  بزنید


البته شما کل هویتتان و کل درآمدتان و جایگاه اجتماعیتان با این نوشته در خطر خواهد بود

ومیتوانید هر چه زودتر برای خفه کردن این حرفها دست به کار شوید

ابزارش را هم که دارید!


البته میتوانید کمی به این حرفها فکر کنید

نادیده نگیرید و اگر میتوانید پاسخ منطقی به آن بدهید


با یک جمله میتوان یک دنیا را زیر سوال برد

شما هم میتوانید با یک جمله کل این حرفها را زیر سوال ببرید

پس برای رهایی از عذاب وجدان هم که شده سریعتر جملات خود را بسازید و بفرمایید که من  مشتاق شنیدن تو جیه هایتان هستم


البته حقیقت تلخ است ولی به راحتی می توانید گوینده ی حقیقت را به توهین متهم کنید

البته من توهین نکردم 

شما به صرف انسان بودنتان مورد علاقه من هستید

ولی ترسیدن شما زیبا نیست

اگر کمی شجاعت داشتید زیبا تر بودید


آقای مدیر که به واسطه ی موهبت الهی به توفیق مدیریت بر مردم مظلوم نایل شده اید

البته میتوانید من را ضد خدا بنامید !

و هزاران انگ دیگر

چرا که در سیستم شما دروغ گفتن هیچ هزینه ای ندارد

هیچ فکر کرده اید که خداوند این سمت را به شما اعطا نکرده ؟

بلکه آنرا به ناحق و بدون رضایت مردم بدست آورده اید

آیا در یک رقابت سالم و با نشان دادن نتایج عالی استخدام شده اید؟

یا با استفاده از آشنا و پارتی و …؟


براي گرفتن بيت المال اول از خواب بيدار شويد!


هیچ کس مصون از اشتباه نیست و فقط زمانی اشتباه ما شروع میشود که بخواهیم زبان انتقاد کننده از خودمان را قطع کنیم !


اینجانب نیز خود را عاری از خطا نمیدانم و حاضر به گفتگوی برابر و نقد نظریاتم هستم 

البته اگر تا آخر خوانده باشید و حاضر به گفتگوی برابر با یک انسان بدون رتبه و درجه باشید!


نظرات

برای تجربه‌ی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!

فرمولِ برنده شدن در زندگی

یوگا چیست؟ - ١

قرص بخورم یا نه؟

رزومۀ واقعی من

شکرگزاری اصیل با توجه

معنویت وجود ندارد!

شغل ایده آل برای من، برنامه نویسی

نمایشنامۀ جهانی

شامل شوندگی

دیوانه یا جویندۀ معنوی