برای تارا- ستارۀ زندگی-عشق
برای تارا- ستارۀ زندگی
***
تارای عزیزم.
چرا برای تو مینویسم؟ الان نزدیک شش سالگی ات هستی. نمیدانم اینها را بخوانی یا نه!
اما من به آینده نمیروم!
شاید روزی یک کسی به تو بگوید پدرت برایت نامه مینوشت. شاید آن روز من باشم یا نباشم!
اما به قولی که به تو دادم پایبندم. قول دادم شاد باشم. و هستم!
موسیقی گوش میدهم و اشک میریزم!
https://music.youtube.com/watch?v=wni_eSO7XkU&si=F60bMSuznDUIJtYe
اشک شادی!
اشک غم را خیلی وقته فراموش کردم! غم و شادی من، در هم تنیده. دیگر فرقی ندارد.
شاید آن روز تشویق شدی که فارسی یاد بگیری. شاید بعد از آن کمی مولانا یا به قول شما رومی بخوانی! شاید روزی تو هم حافظ را بفهمی!
هیچ انتظاری نیست. من از کودکی با اشعار حافظ و مولانا بزرگ شدم اما برای من حدود چهل سال طول کشید.
چهل سال دیگر، نمیدانم کجایی اما هیچ وقت دیر نیست!
عشق تنها چیزی است که کهنه نمیشود.
همهی چیزها گذرا هستند. جز عشق!
فقط عشق است که میماند.
غیر از عشق همه رفتنی اند!
من رفتنی ام!
حس من رفتنی است!
تو هم رفتنی هستی!
شاید صد سال دیگر! الان حسابی با مدرسه و دوستانت مشغول هستی. گهگاهی این سعادت را دارم که تو در ماشین از خستگی بخوابی! و من موسیقی آرام بگذارم و یواش رانندگی کنم تا تو بیدار نشوی!
حرفی نیست! حدیثی نیست!
جز عشق، هرکه هرچه گفت دور بیانداز!
صدایی از صدای عشق خوش تر نیست!
عشق را در دیگری پیدا نمیکنی! حتی در پدر و مادر.
عشق در خود توست!
عشق های بیرونی را بچش و بگذر.
من شاهد اولین ثانیههای تولد تو بودم. شاهد عشق های زمین بودم. شاهد عشق بین زن و مرد. عشق بین ماه و خورشید و زمین.
کل زندگی ات دنبال عشق بگرد. عشق مسیری بی پایان است. هیچ وقت تمام نمیشود.
تمام جهان از عشق ساخته شده.
مابقی تماما توهم است.
تنها عشق، زندگی را معنی میکند.
تنها حرف مهم، عشق است.
تنها داستان زیبا، داستان عشق است.
هر چه از عشق بگویم و یا بنویسم کم نوشتم.
عشق، در تمام اتم ها هست.
در تمام نت های موسیقی.
در تمام شاخههای درختان.
عشق، واحد پول جهان است.
عشق را من نمیتوانم برایت توصیف کنم.
عشق توصیف نشدنی است!
عشق نانوشتنی است.
عشق را با وابستگی اشتباه نگیر.
عشق را با دلبستگی اشتباه نگیر.
تارای عزیزم. من هم همین سن و سال بودم که پدرم رفت. و من آزاد از قید پدر بزرگ شدم. پدران معنوی زیادی داشتم.
عشق در آزادی رشد میکند.
تو خودت متصل به عشق هستی. هر وقت زندگی بر تو سخت شد بدان از عشق دور شدی. هر وقت ترسیدی بدان از عشق دور شدی. هر وقت غمگین شدی بدان از عشق دور شدی.
عشق همان خداست. اما نه خدای توی نوشتهها. خدای درون تو. خدای ساکت. خدای عاشق.
اگر عشق را یافتی برندهای.
مهم نیست در بازی شطرنج یا گل یا پوچ یا پرتاب حلقه برنده بشوی یا نه.
تنها کسانی برندهاند که عشق را پیدا کنند.
غیر از عشق هیچ چیز دیگری وجود ندارد. اگر به دنبال چیز دیگری باشی قطعاً زندگی را میبازی.
گوی سبقت را با پیدا کردن عشق از آن خود کن.
مثل عاشقان قبل از ما.
مثل مولانا مثل حافظ مثل خیام مثل سعدی و هزاران عاشق دیگر.
عشق در سکوت رشد میکند.
پس من هم سکوت میکنم.
نظرات