شاید اینجا دجلهی نیکیهای من* باشد؛ چرا نوشتن؟ چون صُراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند؛ من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست؛
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی ...
حبوط
دریافت پیوند
Facebook
X
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
زمان خواندن 0 دقیقه ***
حبوط
---
آدم=پدر
حوا=مادر
سيب=سكس
حبوط=تولد
اينداستانآشنانيستبراتون؟
دریافت پیوند
Facebook
X
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
نظرات
برای تجربهی کل نانوشتنی ها؛ لطفا فهرست موضوعی و زمانی بالای صفحه را ببینید!
زمان خواندن 3 دقیقه *** هم هویت شدگی باذهن *** در اوایل کتاب قدرت حال، اکهارت از یک وجودی صحبت میکند که تقریباً همان مفهوم خداست. البته او میگوید این مفهوم یا وجود یا حالت توسط ذهن قابل درک و توضیح نیست. بودن یا درک وجود، در جایی عمیق تر از ذهن درک میشود. در جایی سوال کننده از اکهارت میپرسد بزرگترین مانع برای درک این وجود چیست. و اکهارت به طور صریح میگوید هم هویت شدگی با ذهن. اما ببینیم ذهن چیست و هم هویت شدگی با ذهن چیست. ذهن ابزار بقای ما در زمین است. ذهن بزرگترین عامل تغییراتی است که انسان روی زمین ایجاد کرده. تمام ساختههای بشر اول در ذهن انسان ساخته شده. پس ذهن انسان نوک پیکان تکامل است. اما هم هویت شدگی با ذهن چیست؟ این یعنی ما خودمان را ذهن بدانیم. یعنی فکر کنیم آن فکر کنندهی درون سر، ما هستیم. یعنی فکر کنیم این ما هستیم که داریم فکر میکنم یا حرف میزنیم. در نوشته ی چهار قسمت ذهن در مورد قسمتهای مختلف ذهن صحبت کردیم. شناخت این ذهن و قسمتهای آن و نحوهی کارکرد آن شاید بزرگترین کار یک انسان باشد. شاید ...
با تشکر از حضور شما. یک فرمت و سایت جدید با امکانات بیشتر و ظاهر بهتر برای نانوشتنی تهیه شده است. لطفا نوشته های جدید را در این سایت دنبال کنید چون نوشته های جدید را آنجا میگذارم. https://www.unwritable.name www.unwritable.org لینک برخی نوشته های جدید در سایت جدید: من کیستم؟ – ۵ – زندگی تناقضات معنوی – ۶ – مرگ -٢ رقص نقاش! چرا عمر شما ارزشمندتر از هر شغل است؟ رابطه آگاهی و زمان مالکیت و مسئولیت: یک تحلیل عمیق به چه تعهد میدهم؟ تمرین کارما یوگا تمرین عشق تعریف هنر و خلاقیت: یک دیدگاه عمیق شفافیت اقتصادی: چگونه ترسهای مالی را کنار بگذاریم؟ نقش باورها در تحقق آرزوها چگونه به خود و دیگران کمک کنیم؟ مراقبۀ خشم و غم و رنج گریه کردن: کلید پاکسازی عواطف موهبت امروز اقتصاد محصول گرا خشونت ذاتی ذهن عدم تعادل در جهان اقتصادی مدیتیشن کلمات لیست افراد آگاه برای توسعۀ آگاهی اثبات ریاضی وجود خدا من کیستم؟ – ۴- شخصیت جستجوگر تفاوت شورشی اصیل و لجباز: یک بررسی عمیق پاکسازی امروز راز شکرگزاری و شادی روزمره عشق: مفهومی بیپایان و نانوشتنی تصمیم ما را میکُشد! زندگی و تناقض ها: درک عم...
زمان خواندن 3 دقیقه *** در جستجوی سلامتی - مراسم غذا *** سلامتی موضوع خیلی مهم برای من و کل جهان است. ابتدا موضوع را به سلامت جسمی محدود کنیم. بیماریها دو دسته هستند. دستهی اول بیماریهایی که از بیرون حمله میکنند مثل ویروس و باکتری یا تصادفات و غیره. علم پزشکی در این مورد پیشرفت زیادی داشته و اینجا مورد بحث ما نیست. دستهی دوم بیماریهای درونی است. یعنی بیماریهایی که از درون و به واسطهی شرایط زندگی ما ایجاد میشوند. مثل تمام بیماریهای خود ایمنی یا گوارشی و متابولیک مثل دیابت یا سرطان یا بیماریهای قلبی و عروقی. دو عامل بزرگ در این مورد تاثیرگذار است. یک تحرک و دیگری تغذیه. موضوعِ تحرک ساده است. باید هر روز مقداری پیادهروی یا دویدن یا هر نوع تحرکی داشته باشیم واگر نه مریض میشویم! مثل ماهی ای که شنا نکند یا پرندهای که پرواز نکند! انسانی که راه نرود هم قطعا مریض میشود! این ساده است. اما دومی یعنی تغذیه کمی پیچیده است. هنوز اجماعی بر روی موضوع تغذیه در جهان بدست نیامده. هنوز در خصوص کمیت و کیفیت و نوع تغذیه هیچ نتیجهگیری خا...
تخیلی برای دنیا *** از کودکی تخیلی داشتم که حالا دوباره میخواهم به آن بپردازم. تخیل من از اینجا شروع شد که رقابت بین آدمها را مسخره و بی مورد میدیدم. مثلاً میدیدم که گروهی در آمریکا هواپیما میسازند و گروه دیگری دوباره مثلاً در روسیه یا چین از ابتدا هواپیما میسازند. برایم مسخره بود که چرا این همه وقت و انرژی مجدد صرف میشود برای رسیدن به همان هدف مشترک. حالا میخواهم کمی این را پر و بال بدهم. ببینید اگر انسانها به درجه ای از رشد برسند که اکثرشان هویت جهانی پیدا کنند این امکانپذیر است. علت اصلی رقابت ها هویت جداست. مثلاً هویت آمریکایی و چینی. این دو هویت جدا با هم رقابت و تقریباً جنگ دارند. در صورتیکه میشود یک چینی و یک آمریکایی هر دو متعلق به یک گروه باشند. گروه انسانهای روی زمین! در این حالت نه تنها جنگ و رقابت نمیکنند بلکه با هم همکاری میکنند برای زندگی بهتر. تفاوت های فرهنگی تبدیل به مزیت و گوناگونی میشود و باعث جدایی نمیشود. در این حالت هویت تک تک انسانها هویتی جهانی است. همه برای بهبود زندگی در زمین همکاری...
خواب ذهن و بیداری معنوی *** چند روزی است که به پدیدۀ خواب دیدن توجه میکنم. معمولاً صبح ها در اواخر چرخۀ خواب، این اتفاق میافتد که خواب میبینم. اما مدتی است دقیق حواسم هست که ببینم خواب دیدن چیست. ببینید خواب دیدن فرآیندی ناخودآگاه و معمولاً ناخواسته است که ذهن ایجاد میکند. یعنی وقتی خواب سبک میشود ذهن شروع میکند به ایجاد یک فیلم سینمایی. فیلم سینمایی ذهن شامل تصاویر و افکار و احساسات است. ما هم کاملا غرق در این فیلم هستیم. ابن فیلم گاهی خوشایند است و گاهی غمگین. گاهی خندهدار است گاهی هم گریه دار. وقتی این فرآیند را خوب مشاهده کردم دیدم با بیدار شدن ما، اگرچه آن فیلم داخلِ خواب تمام میشود ولی فرآیند ذهنیِ تولید فیلم، معمولاً متوقف نمیشود. یعنی بعد از بیدار شدن ما، کماکان ذهن در حال تولید فیلم است و اکثر ما، کماکان غرق در این فیلم هستیم. این درک، به سادگی نشان میدهد که ما حتی در طول روز، در حال دیدن فیلم های ذهنی خودمان هستیم. اگر چه تفاوتی بین خواب و بیداری قائل هستیم ولی ماهیت آن ها یکی است. یعنی به طور خلاصه، اکثر ما در طول روز هم در ...
مهمترین روز و مهمترین کار *** امروز مهمترین روز زندگی من است! این جمله همواره درست است. چون دیروز تمام شده. فردا هم هیچگاه نمیرسد. وقتی این را درک کنیم، کیفیت زندگیمان عوض میشود. سوال مرحلۀ بعدی این است که مهمترین کار امروز چیست؟ برای فهمیدن مهمترین کار، باید بدانیم مهمترین چیز چیست. مهمترین چیز در زندگی، خود زندگی است. و زندگی چیزی نیست جز لحظه! خدا هم در همین لحظه است. پس امروز ابتدا به مهمترین چیز باید بپردازم. یعنی توجه خودم را بیاورم به لحظه. وقتی توجه به لحظه بیاید مهمترین کار هم انجام میشود. همینجا میتوان ایستاد! میتوان ایستاد و زندگی جاری در لحظه را تماشا کرد! این کفایت میکند. حالا اگر بتوانیم بایستیم یعنی لحظه را درک کنیم. یعنی ذهن را هم بایستانیم. یعنی حضور پیدا کنیم. کم کم میتوانیم در بعد فیزیکی هم حرکت کنیم. بعد از درک لحظه ، ناگهان خودمان را در بدن فیزیکی میابیم. پس با همان حضور، کارهای مربوط به بدن را باید انجام بدهیم. یعنی پیدا کردن غذا، راه رفتن و محافظت و نظافت ب...
زمان خواندن 1 دقیقه *** درد زایمان *** گاهی درد زایمان دارم! مثل زنی که آبستن باشد! وقتی حواسم باشد آن نانوشتنی مرا آبستن میکند. آبستن چیزهایی که وقتی متولد شوند میشوند این نوشتهها! گاهی هم مطمئن نیستم! مثل الان! مطمئن نیستم که موقع زایمان فرارسیده باشد! اما باز می آیم! میآیم در ملأ عام! میآیم در حضور تمام جهان! حضور تمام خوانندگان! حضور خودم! حضور آگاهی انسان! میآیم اینجا فقط قلمم را میگیرم! شاید آبستن بودم! شاید فرزندی؛ نوشتهای زاده شد! این فرزند هرچه باشد خوب است! حتی شاید ناقصالخلقه باشد! شاید بی سر و ته باشد! برای من فرقی ندارد! هرچه از دوست رسد نیکوست! درد زایمان مثل نوای نی است! این درد را نمیتوانی تنها تحمل کنی. در زمانهای آگاهی تخم های دانش در تو کاشته میشود و تبدیل میشود به درد زایمان. درد یکی شدن! گاهی از این فرزندان گیج و گنگ هستند! کسی درک نمیکندشان! شاید حتی کسی نخواندِشان! اما مهم نیست! مهم رها شدن از درد زایمان است! دوستی تماس میگیرد! کسی که ضربان قلبم را بالا میبرد! کسی که شاید یکی از این فرزندان به درد...
زمان خواندن 10 دقیقه *** داستان تارا روزی دو نفر در جایی تصادفا به هم برخوردند. ناگهان کودکی حدود چهار یا پنج ساله از آسمان افتاد! هر دو ارتباط نزدیکی با کودک حس کردند! اسم این کودک را تارا گذاشتند! هر دو نفر میخواستند از این کودک باهوش و سرزنده حمایت و نگهداری کنند. قرار شد برای نوشتن داستان مشترک همکاری کنند. این شد که داستان تارا شروع شد. چند سال گذشتهی تارا خیلی پر فراز و نشیب بود ولی قرار شد داستان از همینجا شروع شود. حوالی بهار ١۴٠٢ شمسی بود. این کودک هدیهای بود از آسمان. صاف و یکدست. سالم و سلامت. باهوش و پر سرزبان. حالا باید این دو نفر قصه را مینوشتند. یکی نگران آب و غذا و سرپناه بود و یکی نگران آموزش! باید سریع دست به کار میشدند. نیازهای اولیه او را اول باید برآورده میکردند. این شد که به سرعت دست به کار نوشتن شدند. حالا این داستان مشترک هدف مشترک آنها بود. یک پروژهی بلند مدت. یک معنی برای زندگی. این کودک آنقدر دوست داشتنی بود که اولویت هر دوی آنها شد. هر کدام میخواستند بهترین خودشان را برای او آماده کنند. اما بهترین چه...
زمان خواندن 11 دقیقه *** یادداشت های پراکندهی من در مورد پادکست رواق *** مدتی پیش درگیر این پادکست شدم. چند ماهی مست آن بودم. مرگ کلید زندگی است. با عرض معذرت این نوشته کمی پراکنده هست. گاهی سعی کردم بعضی قسمتها را خلاصه کنم. موضوع اگزیستانسیالیسم البته به نظر من پایه و قدم خوبی برای رشد معنوی است. این پایین یادداشت های پراکندهی من هست در مورد اپیزودهای مختلف رواق. شاید هم نوعی فهرست. خیلی ارزش خواندن ندارد! نامرتب است درست مثل ذهن من در آن روزها. میتوانید نخوانید! اما خود پادکست را میتوانید از داخل گوگل پیداکنید و گوش کنید Ravaq Existentialism یادآوری! گوش دادن به رواق خودش نوعی فرار از زمان حال نشود و نوعی اجبار که این خود مخالف زندگی وجودی است. احساس می کنم گاهی در من اجبار به گوش دادن به رواق بوجود می آید میخواهم به آن آگاه شوم و آنرا بشناسم. نوعی مسکن آرام بخش شاید از اضطراب مرگ(میل به حیات) چهار اصل اساسی زندگی مرگ تنهایی پوچی آزادی و مسوولیت تصمیم دارم در حین گوش دادن به کتاب، به نوشتن هم بپردازم تصمیم گرفتن مساوی است با پذیرش مرگ یک گزینه و در صور...
زمان خواندن 7 دقیقه *** برنامه ات چیست؟ *** این سوالی است که دائما از اطرافیان میشنوم. از جوانی و زمانی که ذهن ما توسط سیستم درحال برنامه ریزی شدن بود به این موضوع فکر میکردم. اول برنامههای کلاسی و هفتگی مدرسه بود. بعدها برنامههای برای کنکور و انتخاب یک گزینه از بین چهارگزینه از پیش تعیین شده. مغز ما و ذهن ما را طوری شکل داده بودند که در کمتر از یکی دو دقیقه یکی از گزینهها را انتخاب کند! و بعدی و بعدی و بعدی. البته گزینهها از قبل تعیین شده بود. الف و ب و ج و غیره. همین ذهن شروع کرد به برنامه ریزی برای زمان! این شد که به مباحث مدیریت زمان علاقمند شدم! انواع روشهای مدیریت زمان را میخواندم و سعی میکردم در زندگی اجرا کنم! بعد از گذشت سالها فهمیدم چیزی مهمتر از زمان هست و آن توجه است! شروع کردم به مدیریت توجه! سالها گذشت و به تازگی فهمیدم مدیریت توجه یکی از شاخه های یوگاست! اوج این مدیریت توجه در ویپاسانا و یوگا و مدیتیشن اتفاق میافتد. البته شاخهی دیگری هم هست و آن مدیریت پول و منابع زمین است! برگردیم به برنامه ریزی برای آ...
نظرات